سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه را دانش نیست، هدایت نباشد . [امام علی علیه السلام]
کل بازدیدها:----308127---
بازدید امروز: ----15-----
بازدید دیروز: ----33-----
از هاجر تا زینب علیهاالسلام (2) - زینب کبری س
 
 
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    از هاجر تا زینب علیهاالسلام (2) - زینب کبری س

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • آوای آشنا
  • از هاجر تا زینب علیهاالسلام (2)
    نویسنده: یاسی جمعه 87/2/20 ساعت 10:30 صبح

    از هاجر تا زینب علیهاالسلام (2)


    زینب فریادگر عاشوراست، خشت‏خشت مناره وجودش از خون عزیزترین‏هایش ساخته شد. حلقومش پر از فریادهاى خونین و دلش مالامال درد ظلم است، و هر آنچه از درد شنیده به عیان دیده است!

    زینب، از آنانى زجر دیده که دیروز جدش را مى‏آزردند؛ از ابوسفیان و آنانى که در رداى کفر بودند و امروز در قباى پیامبر و کسوت رسالت ‏به نام دین بر ریشه دین تیغ مى‏زنند.

    زینب، دیروز در آن مستورى و امروز در کویرى از همه کس و همه چیز حیران و سرگردان. دستانى را مى‏جوید که از آستین برادر بریده؛ و حلقومى را که بوسه‏گاه پیامبر بود.

    او برادرش را از زهرا، اینگونه امانت نگرفته، او باید به زهرا بگوید که حسین را چه کردند.

    زنان باید با تولد «زینب‏» خود را تولد یافته بدانند، پیامبر نجات، از زنده بگورى باشند. بر کوفیان پیمان‏شکن لعنت کنند و هیچگاه از فریاد بر سر کاخ‏نشینان فرو ننشینند و در هر کوى و برزن پیام خون برادرانشان را به پژواک بنشانند.
    و اینگونه است که زنى هماره خواهد ماند و زینبى خواهد شد در تاریخ.
    او در آن قلزم- دریا- پر خون و قحطی انسانیت دنبال حسینش مى‏گردد و آنگاه که جسد بى‏سرش را مى‏یابد رگ‌هاى بریده‏اش را بوسه‏باران مى‏کند و از دل مى‏نالد و مى‏گوید: خدایا! این قربانى کوچک را از ما بپذیر!

    زینب قافله‏سالار اسیران سیلى خورده است، فرزندان پیامبر را اینگونه به زنجیر کشیده و شهر به شهر مى‏گردانند و از پرده عفافشان بیرون مى‏کشند. زینب کوفیان بى‏وفا را نفرین مى‏کند.

    زینب، امروز فریاد و خون و اشک را به هم مى‏آمیزد و راز عداوت فرزندان زر و زور و تزویر را برملا مى‏کند که اگر اینان رداى پیامبر را نیز بپوشند رذالتشان پوشانده نخواهد شد.

    زینب، از محمد تا حسین را فریاد مى‏کشد، روز شمار جور شمشیرها را از «لیلة المبیت‏» تا حلقوم حسین باز مى‏گوید.

    او قاصد خوب برادر است و پیامبر بزرگ رسالت وى، از بیتوته حرا تا سینه شکافته حمزه تا مظلومیت على اصغر.

    زینب، براى بودن حرکت کرد. و براى «بودن‏» باید از هر آنچه تعلق است ‏برهد.

    «نخواهى‏» تا دامى برایت نتند و «نداشته باشى‏» تا نهراسى و اگر دارى، بر باختنش مضطرب نگردى.

    پاى در بندى نداشته باشى و براى خود، خدا نتراشى و هر روز عبد معبودى نگردى.

    «بودن‏» مکه و مدینه و کوفه و کربلا و دمشق نمى‏شناسد. «بودن‏» مقامى است که فقط از «رهیدن‏» نصیب انسان مى‏گردد.

    زینب الگویى است از «بودن‏»، از «زندگى‏»، از «سیلان‏»، از «حرکت‏»، از «ماندن‏»، از «عشق‏»، از «ایثار»، از «عفت‏»، از «مسؤولیت‏پذیرى‏»، از «قیام‏»، از «هجرت و فریاد»، و از «تاثیر بر خلق‏»!

    این الگو، پولادین زنى است آتش دیده درد، و پتک خورده رنج، زینب درسى است‏ براى تمام زنان تاریخ که باید رسالتى این چنین داشته باشند.

    او مى‏آموزد که باید «ماند» و براى «ماندن‏» باید کوله‏بار آتش درد نسل‌ها را بر دوش کشید.

    این تلاش براى «بودن‏» را باید زنده کرد، این آلت لهو و لعب بودن زن را باید در هم شکست، آن کنج‏هاى عزلت را باید فرو ریخت تا «زن بودن‏»؛ «عزلت نشینى‏» معنى نگردد.

    باید به زینب، دو رکعت «فریاد» اقتدا کرد، باید همسفره صبرش شد و در سایه عفافش عفت را آموخت و باید از مدینه تا کربلا و کوفه و دمشق همراهش کوله‏بار مسؤولیت‌هاى اجتماعى را حمل کرد و از این کنج تاریکى که تاریخ براى زنان برگزیده بیرون جهید. و این گونه است که زنان، «بودن‏» را تجربه مى‏کنند. که جز این، نیستى و نابودى است و گم شدن در لاى رنگ‌ها.
    زنان براى یافتن هویت ‏خود راهى بس طولانى در این تنگناى تار تاریخ دارند. باید بجویند خود را، و این «جستن‏» سرمایه مى‏طلبد «دردمندى‏»، «صبر»، «عفت و پاکى‏»، «حرکت‏»، «پیام و فریاد» و تلاش پاک و پایدار و دیروز خاک زنده به گورى بر سرش مى‏ریختند و امروز مرده «رنگش‏» کرده‏اند و سرگردان بین دو بى‏انتهاى «بى خودى‏» و «خدایى بودن‏»، و زینب از هاجر بود تا زهرا.

    زنان باید با تولد «زینب‏» خود را تولد یافته بدانند، پیامبر نجات، از زنده به گورى باشند. بر کوفیان پیمان‏شکن لعنت کنند و هیچگاه از فریاد بر سر کاخ‏نشینان فرو ننشینند و در هر کوى و برزن پیام خون برادرانشان را به پژواک بنشانند.

    و اینگونه است که زنى هماره خواهد ماند و زینبى خواهد شد در تاریخ.

    تولد زینب تولد رسالت زنان است، رسولى که در کوتاه‌ترین مقطع تاریخ و در خاموش‏ترین بیابان و در مسموم‌ترین فضا به یک واقعه خونین حیات بخشد و پژواک این پیام تا ابد مناره به مناره مى‏گردد و گنبد به گنبد طنین مى‏افکند و سینه به سینه همراه دست‌ها و دوش به دوش همراه زنجیرها مى‏گردد.

    باید به زینب، دو رکعت «فریاد» اقتدا کرد، باید هم سفره صبرش شد و در سایه عفافش عفت را آموخت و باید از مدینه تا کربلا و کوفه و دمشق همراهش کوله‏بار مسؤولیت‌هاى اجتماعى را حمل کرد و از این کنج تاریکى که تاریخ براى زنان برگزیده بیرون جهید. و این گونه است که زنان، «بودن‏» را تجربه مى‏کنند. که جز این، نیستى و نابودى است و گم شدن در لاى رنگ‌ها.

    و زینب مى‏زید و نمى‏میرد بى آن که لحظه‏اى در تاریخ بماند!


    "اردشیر گراوند" ، با تصرف


        نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دلنوشته های یک مستبصر
    کلیپ بسیار زیبایی از خواب مختار راجب به امام حسن
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری سلام الله علیها
    ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    مجموعه مداحی ویژه محرم 88با بیش از 15000لینک مداحی از
    دانلود روضه ونوحه ودعا ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام
    ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام وشب های قدر
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    مجموعه کاملی از مناجات سخنرانی ادعیه و نرم افزار موبایل ویژه ماه
    [عناوین آرشیوشده]