سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از امام رضا علیه السلام پرسیده شد : آیا مردم می توانند پرسیدن از چیزی را که بدان نیاز دارند واگذارند؟ فرمود : نه . [یونس بن عبدالرحمان از برخی یارانش]
کل بازدیدها:----312593---
بازدید امروز: ----119-----
بازدید دیروز: ----20-----
قصه زنى که نذر کرده بود - زینب کبری س
 
 
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    قصه زنى که نذر کرده بود - زینب کبری س

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • آوای آشنا
  • قصه زنى که نذر کرده بود
    نویسنده: یاسی پنج شنبه 87/4/27 ساعت 2:47 عصر

    قصه زنى که نذر کرده بود

    زینب

    در دوران اسارت خاندان امام حسین علیه السلام، یک روز زنى طبقى از طعام آورد و نزد حضرت زینب کبری گذارد.

    آن حضرت فرمود: این چه طعامى است؟ مگر نمى دانى که صدقه بر ما حرام است ؟

    عرض کرد: اى زن اسیر، به خدا قسم صدقه نیست ، بلکه نذرى است که بر من لازم است و براى هر غریب و اسیر مى‌برم .

    حضرت زینب (س) فرمود: این عهد و نذر چیست؟

    عرض کرد: من در ایام کودکى در مدینه رسول خدا (ص) بودم و در آنجا به مرضى دچار شدم که اطبا از معالجه آن عاجز آمدند. چون پدر و مادرم از دوستان اهل بیت بودند براى استشفا، مرا به خانه‌ی امیرالمؤمنین (ع) بردند و از بتول عذرا، فاطمه زهرا(س) طلب شفا نمودند. در آن حال حضرت حسین (ع) نمودار شد. امیرالمؤ منین (ع) فرمود: اى فرزند، دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفاى این دختر را بخواه ! پس دست بر سر من گذاشت و من در همان حال شفا یافتم و از برکت مولایم حسین (ع) تاکنون مرضى در خود نیافتم . پس از آن ، گردش لیل و نهار مرا به این دیار افکند و از ملاقات موالیان خود محروم ساخت . لذا بر خود لازم کردم و نذر نمودم که هر گاه اسیر و غریبى را ببینم ، چندان که مرا ممکن مى‌شود براى سلامتى آقایم حسین (ع) به آنها احسان کنم ، باشد که یک مرتبه دیگر به زیارت ایشان نایل بشوم و جمال ایشان را زیارت‌کنم .

    امیرالمؤ منین (ع) فرمود: اى فرزند، دست بر سر این دختر بگذار و از خداوند شفاى این دختر را بخواه ! پس دست بر سر من گذاشت و من در همان حال شفا یافتم و از برکت مولایم حسین (ع) تاکنون مرضى در خود نیافتم

    آن زن چون سخن را بدین جا رسانید، زینب (س) صیحه از دل بر کشید و فرمود: یا امة الله ، همین قدر بدان که نذرت تمام و کارت به انجام رسید و از حالت انتظار بیرون آمدى . همانا من زینب دختر امیرالمؤمنینم و این اسیران ، اهل بیت رسول خداوند مبین هستند و این هم سر حسین (ع) است که بر در خانه یزید منصوب است.

    آن زن صالحه از شنیدن این کلام جانسوز، فریاد ناله بر آورد و مدتى از خود بیخود شد. چون به هوش آمد خود را بر روى دست و پاى ایشان انداخت و همى بوسید و خروشید و ناله‌ی وا سیداه ، وا اماماه و وا غریباه به گنبد دوار رسانید و چنان شور و آشوب بر آورد که گفتى واقعه کربلا نمودار شده است . سپس در بقیه عمر خود از ناله و گریه بر حضرت سیدالشهداء (ع) ساکت نشد تا به جوار حق پیوست.


        نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دلنوشته های یک مستبصر
    کلیپ بسیار زیبایی از خواب مختار راجب به امام حسن
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری سلام الله علیها
    ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    مجموعه مداحی ویژه محرم 88با بیش از 15000لینک مداحی از
    دانلود روضه ونوحه ودعا ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام
    ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام وشب های قدر
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    مجموعه کاملی از مناجات سخنرانی ادعیه و نرم افزار موبایل ویژه ماه
    [عناوین آرشیوشده]