سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش خود را نادانى میانگارید ، و یقین خویش را گمان مپندارید ، و چون دانستید دست به کار آرید ، و چون یقین کردید پاى پیش گذارید . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----308382---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----8-----
حضرت زینب س - زینب کبری س
 
 
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    حضرت زینب س - زینب کبری س

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • آوای آشنا
  • فضائل ومناقب حضرت زینب
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:15 عصر

    فضائل ومناقب حضرت زینب ?

    9- شجاعت و شهامت

    از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر مى‏باشد. امام على علیه السلام مى‏فرماید:«عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دونه فى اعینهم (29)؛ خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک مى‏باشد.»

    سّر شجاعت اولیاى الهى نیز در همین است. زینب که خود چنین دیدى دارد، و در خانواده شجاع تربیت ‏شده است، از شجاعت ‏حیدرى بهره ‏مند است. او به« لبوة الهاشمیة (30)؛ شیر زن هاشمى‏» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد مى‏زند، توبیخشان مى‏کند، تحقیرشان مى‏کند، و از کسى هراسى به دل ندارد. او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنى، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته فریاد مى‏زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهرى او گوشه‏اى مى‏نشیند و با بى اعتنایى به سؤالات او تحقیرش مى‏کند، او را «فاسق‏» و«فاجر» معرفى مى‏کند و مى‏گوید:«الحمدلله الذى اکرمنا بنبیه محمد صلى الله علیه وآله وطهرنا من الرجس تطهیراً وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا (31)؛ سپاس خداى را که ما را با نبوت حضرت محمد صلى الله علیه وآله گرامى داشت، و از پلیدى‏ها پاک نمود. همانا فقط  فاسق رسوا مى‏شود، و بدکار دروغ مى‏گوید، و او غیر ما مى‏باشد.»

    و همچنین در مقابل یزید و دهن کجى‏ها و بد زبانى‏هاى او، شجاعت ‏حیدرى را به نمایش گذارده، چنین مى‏گوید: «لئن جرت على الدواهى مخاطبتک انى لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک (32)؛ اگر فشارهاى روزگار مرا به سخن گفتن با تو واداشته[بدان که] قدر و ارزش تو در نزد من ناچیز است، ولیکن سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ مى‏دانم.»

    صداى زنده على به صوت دلپذیر تو
     اسیر شام بودى و یزید شد اسیر تو


        نظرات دیگران ( )

  • سکوت سبز
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:14 عصر


    آنگاه که خورشید سر بر دوش کوه می نهد و می آرامد ؛

    برگ های سبز بر روی هم می لغزند و در سکوتی سبز لبخند می زنند ؛

    و چشمه ای آرام و بی صدا ، آهسته می جوشد ؛

    او ،

    همان سپیده صبح ،

    همان طلیعه آبی ،

    با قامتی استوار ، با عزمی راسخ ،

    و با روحی عظیم ،

    تمام کوچه های پر پیچ و خم شب را ، در می نوردد و گاه ،

    " تجدید حیات پدری " و

    " التیام زخم کهنه عشقی " و

    " ترمیم دل شکسته مهربان مادری "  ،

    است که همیشه در آسمان زندگی اش می درخشد .

    از تبار بزرگ زن تاریخ است .

    انگار ، که آگاه به تمام غصه های زمین است .

    پشت پنجره هایی که رو به غروبند ،

    هر سحر ،

    در طلوع نگاه " آذر " گونه ی خورشید ؛

    " نسرین " را آرام ، هجا می کند ؛

    " با خطبه ای از عشق ."

    و " ترنمی که در صدایش موج می زند "

    تمام غصه های سنگین از بار غم را می شکند.

    " و صدای گامهایش ،

    که در پناه نگاه مهتابی ماه ، به گوش باغ می رسد ."

    تو را . و اندیشه ات را ؛

    می برد به " ابدی ترین صفحه تاریخ ."

    به " برگ عشق و خون ."

    به نام زینب (س).

    او که در هر برهوتی خونین ،

    اشک می بارد ؛

    آه می سراید ؛

    و با طنین " شیوا " و حزین صحبتش ،

    زمین و زمان را ،

    " بر هر آنچه که بر برادر گذشته " ، زنده نگاه میدارد .

    بر پیکره شبهایی که از کسالت گنگند ؛

    ناله ای از پیچک خمیده به دیوار بر می خیزد .

    لبخند است . و او ، نبض زمان را می گیرد و می بیند ،

    که در میلاد سرورش چه با شتاب می تپد .

    و " خدای را می ستاییم ، چون تو را برای زمین آفرید ."

    " زینب " ،

    " تو ، از کجاوه ی  بلند ماه ، والاتری "

    و از " ترجمه ی عمیق عشق ، برتر . "

    با کدامین لغزش قلم می توان تفسیرت کرد . " ای بلندای نورانی " .

    و ما غرق در دردهایی که همیشه می سوزاندمان ،

    تو را در لحظه هایمان می کاویم .

    "ای همیشه نام تو بر جهان تابان " ،

    صدای زنگ " کاروان " توست ، که می لرزاندمان .

    دست به استغاثه برداشته ایم و می شنویم ،

    صدای گام های خودمانی تری را ، که از روحمان ، به خودمان ، آشناتر است .

    و" پرستار " همان ترجمه عشق ، هجای نور و تندیس الفت و انس .

    که روحی پرستاره دارد و دلی سر ریز از باران ستاره .

    همیشه با غربت و غریبی نا آشناست .

    چون همیشه زینب ( س) را دارد .

    و تو ،

    همیشه بر پلکانی از نور ،

    در فراسوی افق ، پرستار را نظاره می کنی . تا ابد . تا آنجا که همیشه نور است و روشنی .

    « بتول جعفری  »


        نظرات دیگران ( )

  • فضائل ومناقب حضرت زینب ?
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:14 عصر

    فضائل ومناقب حضرت زینب ?

     فصاحت و بلاغت

    هر خطیبى بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتى، باید بارها تمرین عملى انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانى و جسمانى کاملا آماده باشد تا بتواند خطبه‏اى فصیح و بلیغ ادا کند. و مستمعین باید با او هماهنگ باشند والا یاراى سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به این که فصیح و بلیغ بگوید.

    زینب بدون آن که دوره دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حال تشنگى، گرسنگى، خستگى اسارت، و از نظر روانى داغ دار، آواره و تحقیر شده با کسانى سخن مى‏گوید که نه تنها با او هماهنگ نیستند بلکه حتى سنگ و خاکروبه بر سر او ریخته‏اند، با این حال صداى زینب بلند مى‏شود که:«اى مردم کوفه! اى نیرنگ بازان و بى وفایان . . .» سخنان زینب علیهاالسلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صداى گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد.

    خزیم اسدى مى‏گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنى را که سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران ‏تر از او ندیدم، گویى زینب از زبان على علیه السلام سخن مى‏گفت.

    و همو مى‏گوید: پیر مردى را در کنار خود دیدم که بر اثر گریه محاسنش غرق اشک شده بود و مى‏گفت: پدر و مادرم فداى شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوان‏ها و زنان شما نیکوترین زنان هستند. نسل شما بهترین نسلى است که نه خوار مى‏گردد و نه شکست مى‏پذیرد. (33)

    پى‏نوشت‏ها:

    1- شیخ ذبیح الله محلاتى، ریاحین الشریعة، (تهران، دارالکتب الاسلامیة) ج‏3، ص‏46.

    2- همان، ج‏3، ص‏210.

    3- همان، ج‏3، ص‏39.

    4- بقره/31- 32.

    5- کهف/65.

    6- شیخ عباس قمى، منتهى الآمال،(تهران، علمیه اسلامیه، چاپ قدیم،1331 ه . ش) ج‏1، ص‏298.

    7- ذاریات/56.

    8- محمد بن جریرطبرى، تاریخ طبرى، ج‏6، ص‏238.

    9- ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏62.

    10- همان، ص 61- 62.

    11- نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت 466.

    12- جزائرى، الخصائص الزینبیه، ص‏345.

    13- محمد باقر مجلسى، بحارالانوار،(بیروت، داراحیاء التراث العربى)، ج‏45، ص‏134.

    14- نساء/59.

    15- پیامبراکرم صلى الله علیه و آله، على علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام .

    16- الکوکب الدرى، ج‏1، ص‏196.

    17- بحارالانوار، ج‏45، صص‏110- 111.

    18- همان، ج‏45، ص‏133.

    19- همان، ج‏45، ص‏58، ومعالى السبطین، ج‏2، ص‏88 .

    20- بحارالانوار، ج‏45، ص‏46.

    21- همان، ج‏45، ص‏61 .

    22- همان، ج‏45، ص‏179.

    23- مثل بقره/155 و . . .

    24- بحارالانوار، ج‏45، صص‏115- 116.

    25- همان، ص‏116.

    26- میزان الحکمة، ج‏1، ص‏4.

    27- همان.

    28- ریاحین الشریعة، ج‏3، ص‏62.

    29- نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه 182.

    30- زیارت نامه حضرت زینب علیهاالسلام .

    31- بحارالانوار، ج‏45، صص‏154- ‏115.

    32- همان، ص‏134.

    33- همان، ج‏45، صص‏ 108 و110 .


        نظرات دیگران ( )

  • اختر تابان عرفان
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:13 عصر

    هوالمحبوب

    اختر تابان عرفان


    گوهر رخشان ایمان زینب(ع) است

    اختر تابان عرفان زینب(ع) است

     

    قطر‌ه‌ای کوثر ز آب رحمتش

    بردباری شرمگین از همتّش

     

    کیست زینب محرم بزم حضور

    روی او تفسیری از «الله نور1»

     

    چون به ‌‌دنیا آمد آن فرخنده زن

    شد به گیتی نور حق پرتو فکن

     

    خانه زاد وحی حق تا رخ گشود

       آبروی آفرینش را فزود

     

    زینب آن پرورده دامان عشق

    نام او سر لوحه دیوان عشق

     

    جان او از عشق حق افروخته

    وز شرار عشق، جانش سوخته

     

    عقل گشته مات از ایثار او

    عشق سرگردان شده در کار او

     

    مرد و زن خدمتگزار درگهش

    توتیای چشم جان، خاک رهش

     

    زینب آن دردانه آل رسول

    دختر والای زهرای بتول

     

    بود از آغاز همگام حسین

    نقش بر لوح دلش نام حسین

     

    بسته پیمان با خدا روز الست

    تا به راهش بگذرد از هر چه هست

     

    صبر را بخشیده معنایی شگرف

      وصف صبر او برون از حدّ حرف

     

    از قیام روز عاشورا حسین

    کرد دین را زنده در دنیا حسین

     

    شد قیام او به عالم بی قرین

    بود چون زینب در آن نقش آفرین

     

    گر نبودی نقش او در این قیام

    بود این نهضت قیامی ناتمام

     

    کیست زینب آن که در کرب ‌بلا

    شد خجل از صبر او کرب وبلا 2

     

    رنج پیش او سپر انداخته

    درد و محنت رنگ پیشش باخته

     

    روز عاشورا به او چشم امید

    دوختند از پیرو برنا هر شهید

     

    جسم فرزندان او بر روی خاک

    اوفتاده قطعه قطعه، چاک چاک

     

    او حسینی بود و پروایی نداشت

    جز خدا در خاطرش جایی نداشت

     

    از برادر لحظه‌ای غافل نبود

    هیچ مشکل پیش او مشکل نبود

     

    شعله‌ها از عشق عالم سوز داشت

    آتشی در جان، جهان افروز داشت

     

    در حریم قدس، محرم زینب است

    معنی عشق مجسّم زینب است

     

    آفرین بر صبر طاقت سوز او

    و آن تجلّی‌های جان افروز او

     

    داشت بار این رسالت چون به دوش

    بیشتر از پیشتر شد سخت کوش

     

    با اسیران صبحدم تا شام رفت

    گاه در کوفه گهی در شام رفت

     

    داشت در راه سفر آن پاک جان

    از سر پاک شهیدان سایبان

     

    چون به شهر شام زینب گام زد

    آتشی از خطبه‌اش در شام زد

     

    غنچه لب چون که زینب باز کرد

    در فصاحت چون علی(ع) اعجاز کرد

     

    از بیان گرم آن شیرین سخن

    شد چو شب در شام، روز اهرمن

     

    جاودان ساز مُحرّم با پیام

    زینب است آری الی یوم القیام 3

     

    یا رب از عشقش دل ما زنده کن

    همچو خورشید فلک تابنده کن

     

    "غلامرضا قدسی"

    پی‌نوشت‌ها:

    1- الله نور... . اشاره است به آیه مبارکه: الله نور السموات و الارض؛ «خداوند متعال نور و روشنایی آسمان‌ها و زمین است». (آیه 37 سوره نور)

    2- کرب و بلا: اندوه و مصیبت و سختی و آزمایش.

    3- للی یوم القیامة: تا روز قیامت ، تا روز رستاخیز.


        نظرات دیگران ( )

  • اى فرات
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:12 عصر

    اى فرات
    اى آب ! تو بى ادب نبودى

    تو، خود مگر از عرب نبودى ؟

    رسم عرب است و، کیش تازى

    در بادیه (319) میهمان نوازى

    این رسم ، تو در میان نهادى

    خود، آب به میهمان ندادى ؟

    چندان ، همه رنج راه بردند

    در بادیه ، تشنه کام مردند

    آن ها، همه تشنه رفته در خواب

    وز حله (320) به کوفه ، مى رود آب

    از کرده نگشته اى پشیمان

    اى سخت کمان سست پیمان !

    مهمان تو، تشنه کام و بى آب

    این بود وفاى عهد احباب (321)

    گر (داورى )، از عطش بمیرد

    هرگز، کفى از تو برنگیرد

    لب تشنه ، به خاک و خون نشستن

    بهتر که ز سفله ، آب جستن (322)


        نظرات دیگران ( )

  • شفاى درد چشم
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:11 عصر

    شفاى درد چشم


    زینب کبری

    علامه حاج میرزا حسین نورى ، صاحب کتاب مستدرک، از سید محمد باقر سلطان آبادى ، که از بزرگان و شخصیتهاى با کمال بود، نقل مى کند که گفت :

    من در بروجرد به بیمارى شدید درد چشم مبتلا شدم ، چشم راستم ورم کرد و به طورى ورم بزرگ شد که سیاهى چشمم پیدا نبود، و از شدت درد، خواب و آرامش نداشتم ، نزد همه پزشکان رفتم ، و مداواى آنها بى نتیجه ماند، و آنها از درمان آن ، اظهار ناتوانى کردند.

    بعضى مى‌گفتند تا شش ماه باید تحت درمان باشى ، و بعضى مى‌گفتند تا چهل روز نیاز به درمان است .

    بسیار محزون و غمگین بودم ، تا اینکه یکى از دوستان به من گفت: بهتر است که به زیارت قبر منور ابا عبدالله الحسین (ع) بروى، و از آن حضرت شفا بگیرى ، من عازم هستم ، بیا با من با هم به کربلا برویم .

    گفتم با این حال چگونه سفر کنم ، مگر طبیب اجازه بدهد. به طبیب مراجعه کردم ، گفت: براى تو سفر روا نیست ، اگر مسافرت کنى ، به منزل دوم نمى رسى ، مگر اینکه به طور کلى نابینا مى شوى .

    به خانه بازگشتم ، یکى از دوستانم به عیادت آمده ، و گفت : بیمارى چشم تو را جز خاک کربلا و تربت شهدا شفا نبخشد، در ضمن شرح حالش را گفت که نه سال قبل مبتلا به تپش قلب بود، و از درمان همه پزشکان ماءیوس شد، و تنها از تربت امام حسین (ع ) شفا یافت .

    من با توکل به خدا با کاروان کربلا به سوى کربلا حرکت کردم ، در منزلگاه دوم درد چشمم شدت یافت ، بر اثر فشار درد، چشم چپم نیز درد گرفت ، همسفران مرا سرزنش کردند که سفر براى تو خوب نیست ، بهتر است مراجعت کنى . همچنان در ناراحتى و حیرت به سر مى بردم هنگام سحر درد چشمم آرام گرفت و اندکى خوابیدم . در عالم خواب حضرت زینب (س) را دیدم به محضرش رفتم و گوشه مقنعه او را گرفتم و بر چشمم مالیدم ، سپس از خواب بیدار شدم ، از آن پس هیچ گونه درد و رنجى در چشمم احساس نکردم ، و چشم راستم همچون چشم چپم خوب شد. ماجرا را به همراهان و دوستان گفتم ، آنها چشمان مرا نگاه کردند، دیدند هیچ فرقى بین دو چشم من نیست ، و هیچ اثرى از ورم و زخم دیده نمى شود. این کرامت حضرت زینب (س ) را براى همه نقل نمودم


        نظرات دیگران ( )

  • خادمی که هیچگاه صدای اربابش را نشنید
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:11 عصر

    خادمی که هیچگاه صدای اربابش را نشنید


    زینب

    یحیى مازنى روایت کرده است:

    مدتها در مدینه در خدمت حضرت على علیه السلام به سر بردم و خانه‌ام نزدیک خانه زینب سلام الله علیها، دختر امیر المؤمنین بود. به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایى از او به گوشم نرسید. به هنگامى که مى‌خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا صلوات الله علیه برود، شبانه از خانه بیرون مى‌رفت ، در حالى که حسن (ع ) در سمت راست او و حسین (ع ) در سمت چپ او و امیرالمؤ منین (ع ) پیش رویش راه مى‌رفتند. 

    هنگامى که به قبر شریف رسول خدا نزدیک مى‌شد، حضرت على جلو مى‌رفت و نور چراغ را کم مى‌کرد. یک بار امام حسن از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود: مى‌ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند.


        نظرات دیگران ( )

  • آفتاب در حجاب 2‏
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:10 عصر

    آفتاب در حجاب 2‏

    به بهانه‌ی محرم، ماه خزان اهل بیت


    بهترین پناه اشکهای تو‏

     

    سال ششم هجرت بود که تو پا به عرصه وجود گذاشتی ای نفر ششم پنج تن!‏‎

    بیش از هر کس، حسین از آمدنت خوشحال شد. دوید به سوی پدر و با خوشحالی فریاد‏‎ ‎کشید‎: ‎‏“پدر ‏جان! پدر جان! خدا یک خواهر به من داده است!”‏‎

    زهرای مرضیه گفت:‏‎ ‎‏“علی جان! اسم‏‎ ‎دخترمان را چه بگذاریم؟”‏‎

    حضرت مرتضی پاسخ داد‏‎: ‎‏“نامگذاری فرزندانمان شایسته پدر شماست. من سبقت نمی‌گیرم از‎ ‎پیامبر ‏در نامگذاری این دختر‏‎.‎‏”‏‎ ادامه مطلب...

        نظرات دیگران ( )

  • زینب در مدینه
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:10 عصر

    زینب در مدینه


    این شعر از کتاب"یک ماه خون گرفته،‌هفتاد و دو ستاره" سروده شاعر توانای آستان اهل بیت، جناب آقای غلامرضا سازگار است که همراه فایل صوتی "سبک نوحه‌خوانی"" آن تقدیم می‌گردد، تا مداحان اهل بیت و دوستانی که قصد نوحه‌خوانی در این ایام عزیز را دارند، از آن بهره‌مند شوند.

     

    ورود به مدینه (نوحه)

     

    بزن ای جرس ناله! از سوز سینه

    که برگشته زینب به شهر مدینه

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا

     

    مدینه! صدای بشیر آتشم زد

    خروشِ زنانِ اسیر آتشم زد

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا

     

    مدینه به دریایی از خون نشیند

    اگر زینب ام البنین را ببیند

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا

     

    همه بسته صف، دختران مدینه

    که گل آورند از برای سکینه

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا

     

    شده دامن کودکان باغ لاله

    به امید دیدار طفل سه ساله

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا

     

    مدینه! به دخت علی کن نظاره

    که آورده پیراهنِ پاره پاره

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا

     

    خروش همه عالم از دل برآید

    که زینب سرِ قبرِ پیغمبر آید

    واویلا واویلا واویلا واویلا

    واویلا واویلا واویلا واویلا


        نظرات دیگران ( )

  • زنى که پیامبر بود
    نویسنده: یاسی چهارشنبه 87/1/21 ساعت 11:9 عصر

    زنى که پیامبر بود
    (1)

    کربلا، بیابان سوزانى است که در آن بال و پر منطق مى‏سوزد. سر عقل خم مى‏شود. پاى چوبین استدلال مى‏شکند و زبان استدلال، لال مى‏شود.

    پیش از حسین(ع) و پس از او، صحنه تاریخ هماره میدان نبرد حق و باطل بوده است. اما چرا از میان این همه، عاشورا حماسه‏اى دیگرگونه است؟

    شاید حضور چهره‏هاى گوناگون یک جامعه، مثل زن، کودک، جوان، پیر و ... یا وجود تمام عناصر یک زندگانى کامل مانند تشنگى، ایثار، عشق، مظلومیت، نیایش، خواب، بیدارى، جهاد، وفادارى و ... بر این تابلو، رنگى از جاودانگى پاشیده است.اما غیر از این شاید بتوان گفت که در درگیرى مستمر حق و باطل، چیزى که اثر آن کمتر از خود آن درگیرى نیست، آگاهى تاریخ و جامعه از آن است، چون افراد و جوامع زوال‏پذیرند و اگر درگیرى حق و باطل، تنها در میان نیروهاى درگیر در کشمکش مطرح باشد. هر دو نیرو روزى از بین خواهند رفت. اما اگر پیام این درگیرى به گوش تاریخ و به دست جامعه برسد، اثرى زوال‏ناپذیر خواهد داشت.ادامه مطلب...

        نظرات دیگران ( )

    <      1   2      

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دلنوشته های یک مستبصر
    کلیپ بسیار زیبایی از خواب مختار راجب به امام حسن
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری سلام الله علیها
    ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    مجموعه مداحی ویژه محرم 88با بیش از 15000لینک مداحی از
    دانلود روضه ونوحه ودعا ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام
    ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام وشب های قدر
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    مجموعه کاملی از مناجات سخنرانی ادعیه و نرم افزار موبایل ویژه ماه
    [عناوین آرشیوشده]