سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دو آزمندند که سیر نشوند . آن که علم آموزد ، و آن که مال اندوزد . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----308542---
بازدید امروز: ----32-----
بازدید دیروز: ----57-----
حضرت زینب سلام الله علیه - زینب کبری س
 
 
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    حضرت زینب سلام الله علیه - زینب کبری س

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • آوای آشنا
  • پاداش پرستاری
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:44 صبح

    پاداش پرستاری

    پرستاری

    پرستاری ناتوانان جسمی
    از مصادیق بارز پرستاری کمک و نگهداری ‏افرادی می‏باشند که دارای ناتوانی جسمی ‏هستند، از نوزاد شیرخوار تا افراد مسن، پیامبر اسلام‏ برای افرادی که این امر به ‏عهده آنان می‏باشد، پاداش ویژه‏ای یادآوری ‏شده‏اند:

    «مَن اعانَ، ضعیفاً فی بدنهِ علی امرهِ، اعانةِ الله علی امرهِ و نصبَ لهُ فی القیامةِ ‏ملائکةِ یعینونه علی قطع تلکُ الاهوال و عبور تلک الخنادق من النارِ، حتی‏ لایصیبه من دخانها و علی سمومها و علی ‏عبور الصراط الی الجنةِ سالماً امناً»(1)؛ هر کس انسانی را که ناتوانی جسمی دارد، یاری کند، خداوند او را در کارهایش یاری ‏می‏دهد و در قیامت فرشتگانی را می‏گمارد تا او را در پیمودن مسیر هولناک قیامت و عبور از گودال‎های آتش و بر عبور از صراط به سوی ‏بهشت ‏با سلامت و امنیت کامل یاری دهند.

    پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که برای ‏رفع نیازهای بیماری تلاش کند خواه آن نیاز برآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان پاک می‏گردد.
     

    تقویت روحی
    از عوامل مهم در بهبودی یک بیمار، توجه‏ کامل پرستار به عوامل روانی می‏باشد، برخوردهای محبت‏آمیز، صبر و حوصله در شنیدن حرف‎های بیمار، تحمل در شنیدن، ناله‏های بیمار، دادن امید بهبودی و بالا بردن ‏روحیه، به بیمار می‏تواند نقش مهمی در پیشرفت ‏به سوی سلامتی وی داشته باشد.

    پیامبر گرامی اسلام‏ صلی الله علیه و آله می‎فرماید:

    «اذا دخلتُم علی المریضِ، فنفسوُا له فی‏الاجلِ فانََّ ذلک لایُرد شیئاً و هو یطیب ‏النفس» (2)؛ هر گاه بر بیمار وارد شدید، او را به سلامت و طول عمر امیدوار سازید، گرچه این امیدوار ساختن در قضا و قدر مؤثر نیست ولی بیمار را دلخوش می‏سازد و باعث آرامش وی می‏گردد.


    پرستاری در عاشورا
    چرا تولد زینب علیهاالسلام روز پرستار نامیده شده؟ آیا در پرستاری ایشان تفاوتی مشاهده‏ می‎‏گردد؟

    رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی از زنان را با خود به جنگ می‏برد، تا به ‏مداوای مجروحان بپردازند و از انفال به آنان ‏می‏بخشید.»
    با نگاهی به عاشورا می‏بینیم مجروحان ‏جنگی از خود بر جای گذاشته است که قابل‏ درمان نمی‏باشند که راهی برای ادامه حیات ‏پیدا کنند، بلکه مجروحانی می‏باشند به ‏فاصله کمتر از یک ساعت جان داده و به ‏شهادت نایل می‏آمدند، ولی زنان در همین ‏فرصت محدود در کنار زخمیان می‏ماندند، خون از سر و رویشان پاک می‏کردند، دلداریشان می‏دادند.

    در این میانه حضرت زینب ‏علیهاالسلام مسؤولیتی ‏بسیار گران‎بارتر از دیگر زنان داشت، علاوه ‏بر پرستاری روحی و جسمی از امام سجاد علیه السلام ‏که در معرض خطر مستقیم دشمنان قرار داشتند به امور رسیدگی زنان عزیز از دست ‏داده، و غارت شده می‏پرداختند، از جانب دیگر سخنان و برخورد کوبنده‏اش با خصم در جریان انتقال کاروان از کربلا تا کوفه را به ‏عهده داشته، با بررسی جریانات واقع شده ‏درمی‏یابیم که پرستاری، به معنای واقعی در این ‏برهه صورت گرفته است.

    علاوه بر کمک به التیام زخم‎های جسمی، بر آلام و دردهای روحی ایشان با سرافرازی و قدم‎های استوار مرحم می‏نهاد و کاروان را به ‏پیش می‏برد، نمونه این گونه پرستاری را نه ‏تنها در اسلام، بلکه در جهان نیز، آن از هم از زنی که خود برادر، پسران، و ... را از دست داده ‏مشاهده نگردیده است.

     حضرت زینب علیها السلام

    پاداش پرستاری
    در تاریخ صدر اسلام دیده می‏شود که ‏پیامبر صلی الله علیه و آله همواره گروهی از زنان را همراه‏ خود به جنگ‎ها، جهت پرستاری و مداوای ‏مجروحین می‏برده است و نمونه‏های فراوانی ‏دیده شده، که پیامبر اکرم پاداش‏های مادی ‏به آنان عطا می‏فرموده است:

    در بحارالانوار آمده است: رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی از زنان را با خود به جنگ می‏برد، تا به ‏مداوای مجروحان بپردازند و از انفال به آنان ‏می‏بخشید.» (3)

    پیامبر گرامی اسلام‏ صلی الله علیه و آله می‎فرماید:

    هر گاه بر بیمار وارد شدید، او را به سلامت و طول عمر امیدوار سازید، گرچه این امیدوار ساختن در قضا و قدر مؤثر نیست ولی بیمار را دلخوش می‏سازد و باعث آرامش وی می‏گردد.


    عن الصادق‏ علیه السلام عن آبائه قال: «قال‏ رسول‏ الله ‏صلی الله علیه و آله مَن سَعی لِمریضِ فی حاجةِ، قضاها او لم یقضها، خَرج مِن ذنوبهِ کیومِ ولدتةِ‏ امهِ» (4)؛ پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: کسی که برای ‏رفع نیازهای بیماری تلاش کند خواه آن نیاز برآورده شود یا نشود، همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان پاک می‏گردد.

     

    امام خمینی (ره)‏ و پرستاری
    «این شغل پرستاری از شغل‏های بسیار شریفی است، که اگر چنانچه انسان با وظایف ‏انسانی و شرعی خودش بکند، این یک‏ عبادتی است که در فراز عبادت‏های درجه اول ‏است... پرستاری از بیمار امر بسیار مشکلی ‏است. لکن خیلی ارزشمند است. اگر انسان با یک بیمار به طور محبت، به طور برادری، به ‏طور خواهری، مراعات احوال او را بکند و این ‏برای انجام یک وظیفه انسانی - الهی باشد از عبادات بسیار، ارزشمند است.» (5)

    «... بیماران احتیاج دارند به محبت، بیش‏ از آن که احتیاج به دوا دارند، یک مریضی که از خانه‏اش آمده است در بیمارستان، این ‏مریض خودش را مثل این که یک غریب ‏می‏داند، اگر چنانچه این پرستارها با او ملایمت، با رفتار انسانی، با محبت، مثل برادر و خواهر با او رفتار کنند، این حس غربت از او منفصل می‏شود و آرامش برایش حاصل‏ می‏شود و این آرامش روحی در بهبود او کمک ‏می‏کند.» (6)

     

    پی‏نوشت‎ها:

    1- بحارالانوار ، ج 75، ص 21.

    2- همان، ج 81، ص 225.

    3- همان، ج 16، ص 184.

    4- همان، ج 81، ص 217.

    5- صحیفه نور، ج 12، ص 81.

    6- همان، ص 82.

     

    ماخذ:

    1- نگرشی اسلامی به فرهنگ پرستاری، اکبر اسدی.

    2- نقش زنان در تاریخ عاشورا، دکتر علی قائمی.

     

    منبع:

    ماهنامه کوثر، ش 41، سودابه بیوس .


        نظرات دیگران ( )

  • بزرگانی که پرستاری می‎کردند
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:42 صبح

    بزرگانی که پرستاری می‎کردند

     پرستار و پرستاری

    حضرت یوسف ‏علیه السلام
    یکی از پیامبران که نسبت پرستاری به او داده شده حضرت یوسف‏ علیه السلام می‏باشد، علامه ‏مجلسی در کتاب بحارالانوار آورده‏اند: (1)

    امام صادق‏ علیه السلام فرمود: یکی از عواملی که موجب ‏شد حضرت یوسف ‏علیه السلام را فردی نیکوکار بدانند، این بود که در زندان به امر بیماران و پرستاری از آنان اهتمام می‏ورزید و از آنان ‏مراقبت می‏نمود.

    با استناد به این حدیث می‏توان بر ارزش و تکریم پرستاری پی‏ برد. امام صادق‏ علیه السلام یکی ‏از عوامل رشد و تعالی حضرت یوسف ‏علیه السلام را در مراقبت از بیماران ذکر نموده است.

     

    پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
    حضرت علی‏ علیه السلام، گوشه‏ای از پرستاری ‏پیامبر گرامی‏ صلی الله علیه و آله را در شبی که وجود مبارک ‏ایشان مبتلا به تب بوده یادآوری ‏می‏نمایند. (2)

    علی بن الحسین‏ علیهماالسلام فرمود: شبی که فردای آن پدرم ‏به شهادت رسید، من ‏نشسته بودم و عمه‏ام ‏زینب در نزد من بود و از من به گونه‏ای نیکو پرستاری می‏کرد.
    حضرت علی ‏علیه السلام می‎فرماید: شبی تب وجودم را فراگرفت و خواب را از من ربود. بدین جهت رسول ‏خدا تا صبح نیز بیدار بود و شب را بین‏ من و نماز تقسیم می‏کرد. پس از نماز نزد من‏ می‏آمد و جویای حال من می‏شد و با نگاه ‏کردن به من از وضعیت ‏بیماری‏ام اطلاع ‏می‏یافت و شیوه پیامبر اکرم تا طلوع صبح این‏ چنین بود. پس از آن که حضرت با اصحاب‏ نماز گزاردند در حق من دعا کردند که خدایا! علی را شفا ده و سلامتی بخش که به خاطر بیماری‏اش تا صبح نخوابیدم.

     

    حضرت علی‏ علیه السلام
    امام حسین‏ علیه السلام فرمود: چون حضرت فاطمه علیهاالسلام‏ دخترگرامی رسول خدا بیمار شد به ‏علی ‏علیه السلام سفارش نمود، بیماری او را پنهان ‏کنند و اجازه ملاقات به کسی ندهند. حضرت ‏این گونه عمل کرد و خود عهده‎دار پرستاری‏ از حضرت شد و اسماء ایشان را یاری‏ می‏کرد. (3)

     پرستار و پرستاری

    حضرت فاطمه‏ علیهاالسلام
    در جنگ احد دندان پیامبر اسلام‏ صلی الله علیه و آله ‏شکست و کلاهخود بر سر ایشان زخم وارد کرد، در آن هنگام حضرت فاطمه ‏علیهاالسلام خون جراحت ‏پیامبر را می‏شست و علی‏ علیه السلام با سپر آب‏ می‏آورد، چون فاطمه مشاهده کرد خون بند نمی‏آید، تکه حصیری را سوزاند و خاکستر آن‏ را روی زخم گذارد تا خون بند آید.


    ... گروهی از زنان از جمله فاطمه ‏علیهاالسلام و بعضی از زنان پیامبر گرامی آب و غذا بر دوش حمل می‏کردند و به مجروحان جنگ ‏آب می‏دادند و آن‏ها را مداوا می‏کردند. (4)

    حضرت علی ‏علیه السلام می‎فرماید: شبی تب وجودم را فراگرفت و خواب را از من ربود. بدین جهت رسول ‏خدا تا صبح نیز بیدار بود و شب را بین‏ من و نماز تقسیم می‏کرد. پس از نماز نزد من‏ می‏آمد و جویای حال من می‏شد و با نگاه ‏کردن به من از وضعیت ‏بیماری‏ام اطلاع ‏می‏یافت
    حضرت مریم ‏علیهاالسلام
    درد و ناراحتی در حضرت فاطمه آغاز می‏شود و او بیمار می‏گردد، آنگاه ‏خداوند، حضرت مریم را برای پرستاری از حضرتش فرو می‏فرستد و مریم از ایشان پرستاری‏ می‏کند و با فاطمه در بیماری‏اش انس‏ می‏گیرد. (5)

     

    حضرت زینب ‏علیهاالسلام
    علی بن الحسین‏ علیهماالسلام فرمود: شبی که فردای آن پدرم ‏به شهادت رسید، من ‏نشسته بودم و عمه‏ام ‏زینب در نزد من بود و از من به گونه‏ای نیکو پرستاری می‏کرد. (6)

     

    رفیده
    یکی از اصحاب پیامبر گرامی اسلام‏ به ‏نام سعدبن معاذ در جنگ ‏خندق جراحت ‏سختی برداشته بود، به دستور پیامبر اکرم در مسجد، در خیمه زنی به نام رفیده، سعد را قرار داده و رفیده در این خیمه مجروحان ‏جنگ را مداوا می‏کرد و به پرستاری و مراقبت ‏از آنان می‏پرداخت. (7)

    امام صادق‏ علیه السلام فرمود: یکی از عواملی که موجب ‏شد حضرت یوسف ‏علیه السلام را فردی نیکوکار بدانند، این بود که در زندان به امر بیماران و پرستاری از آنان اهتمام می‏ورزید و از آنان ‏مراقبت می‏نمود.
    نسیبه
    یکی از پرستاران فداکار و نمونه زمان ‏رسول اکرم ‏صلی الله علیه و آله بود. با این که زخم‎های ‏زیادی از جنگ احد در بدن داشت، هنگامی ‏که پیامبر فرمان حرکت ‏به سوی دشمن‏ را داد، با بستن زخم‎های خود تلاش فراوانی‏ کرد که همراه مسلمین شرکت جوید ولی‏ خونریزی فراوان توان رفتن را از او ربوده ‏بود.(8)

     

    ام سلیمه و ‌ام عطیه
    انس بن مالک نقل می‏کند: بعد از جنگ ‏احد حضرت علی ‏علیه السلام را نزد پیامبر اکرم آوردند، در حالی که شصت و چند زخم و جراحت‏ بر بدن ‏داشت. در این وقت پیامبر به ‏ام عطیه و ام سلیمه دستور داد زخم‎های حضرت را مداوا کنند و زخم‎های ایشان چنان بود که این ‏دو گفتند: به خاطر فراوانی زخمها و خونریزی ‏شدید بر جان علی ‏علیه السلام بیمناک شدیم. (9)

     

    پی‎نوشت‎ها:

    1- بحارالانوار ، ج 12، ص 230.

    2- همان، ج 43، ص 173.

    3- همان، ص 211.

    4- مغازی، ج 1، ص 249.

    5- بحارالانوار، ج 43، ص 173.

    6- ارشاد، شیخ مفید، ج 45، ص 1.

    7- سیره ابن هشام، ج 2، ص 250.

    8- مغازی، ج 1، ص 270.

    9- بحارالانوار، ج 41، ص 3.

     

    منبع:

    ماهنامه کوثر، ش 41، سودابه بیوس .


        نظرات دیگران ( )

  • پرستاری از دیدگاه ائمه ‏علیهم السلام
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:38 صبح

    پرستاری از دیدگاه ائمه ‏علیهم السلام

    پرستاری

    پرستاری، به معنای کمک به رفع نیازهای ‏جسمی و روانی بیمار است و در کشورهای‏ غربی پس از کارهای پرستاری فردی به نام ‏فلورانس نایشنگل آغاز می‏گردد، و قدمتی به ‏طول چند صد سال دارد.

    قدمت پرستاری در اسلام از شروع جنگ‏های ‏اولیه در صدر اسلام در میادین جنگ‏ها شروع ‏گردیده و تاریخ هزار ساله دارد.

    در بعضی روایات نیز، از پرستاری پیامبرانی نام ‏برده شده که قبل از ظهور اسلام ‏می‏زیسته‏اند.

    پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:

    کسی که یک روز و یک شب، پرستاری ‏بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل ‏علیه السلام محشور می‏کند، پس همچون درخشش برقی از صراط عبور می‏کند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض ‏تلاش کند و نیاز او را برآورد، همانند روزی که‏ از مادر متولد شده است از گناهانش پاک ‏می‏گردد.

    لزوم پرستاری
    امام صادق‏ علیه السلام می‎فرماید:

    «المؤمنُ فی تبارهِم و تَراحمهم و تعاطفهم‏کمثلِ الجسدِ اذا اشتکی تداعی لهُ سائره‏َُ بالسهرِ و الحمی‏»(1)؛ مؤمنان در احسان و نیکی به یکدیگر و مهر ورزیدن و مهربانی به هم، مانند پیکری‏ هستند که هرگاه عضوی از آن به درد آید، اعضای دیگر نیز به بی‏خوابی و تب با او همدردی می‏کنند.

    در جامعه اسلامی، افراد نسبت ‏به یکدیگر نباید و نمی‏توانند بی‏تفاوت باشند، و پایه و اساس زندگی بر محبت و رسیدگی به یکدیگر می‏باشد، به خصوص نسبت ‏به سالمندان یا بیماران این تعهد و احسان باید صورت پذیرد.

    در موقعیت‏های متفاوت پیامبر و ائمه‏ گرامی ‏علیهم السلام رهنمودهای فراوانی در این امر ارائه فرموده‏اند. از جمله سخنانی که ‏پیامبر صلی الله علیه و آله در آخرین روزهای عمر با برکتشان در مسجد مدینه فرمودند چنین ‏است: «مَن قامَ علی مریض یوماً و لیلة بعثه‏الله معَ ابراهیم الخلیل ‏علیه‎السلام فجاز علی‏ الصراط کالبرق اللامع و مَن سعی لمریض ‏فی حاجةِ فقضاها خرجَ مِن ذنوبهِ کیومِ ‏ولدته امه.»(2)؛ کسی که یک روز و یک شب، پرستاری ‏بیماری را به عهده بگیرد، خداوند او را با ابراهیم خلیل ‏علیه السلام محشور می‏کند، پس همچون درخشش برقی از صراط عبور می‏کند و کسی که در برطرف کردن نیازهای مریض ‏تلاش کند و نیاز او را برآورد، همانند روزی که‏ از مادر متولد شده است از گناهانش پاک ‏می‏گردد.

    امام صادق‏ علیه السلام می‎فرماید:

    مؤمنان در احسان و نیکی به یکدیگر و مهر ورزیدن و مهربانی به هم، مانند پیکری‏ هستند که هرگاه عضوی از آن به درد آید، اعضای دیگر نیز به بی‏خوابی و تب با او همدردی می‏کنند.


    این رهنمودها نشانگر اهمیت رسول‏ گرامی ‏صلی الله علیه و آله بر پرستاری بوده و تاکید ایشان را بر همیاری در جامعه نشان می‏دهد.

    امام صادق علیه السلام از قول رسول خدا روایت می‎کند که: «من‏ سعی لمریض فی حاجة قضاها اولم یقضها خرج من ذنوبه کیوم ولدته امه...» (3)؛ کسی که برای برآوردن نیاز بیماری تلاش‏کند، خواه نیاز او برآورده شود یا نه همانند روزی که از مادر متولد شده است از گناهان ‏پاک می‏گردد.

     

    پی‎نوشت‎ها:

    1- بحارالانوار، ج 74، ص 274.

    2- همان، ج 76، ص 368.

    3- همان، ج 81، ص 217.


        نظرات دیگران ( )

  • روایات نقل شده از زینب کبری علیهاالسلام
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:36 صبح

    روایات نقل شده از زینب کبری علیهاالسلام

    حضرت زینب علیهاالسلام

    در باره شخصیت روایی حضرت زینب علیهاالسلام، علمای بزرگی سخن گفته‏اند؛ از جمله:

    ابوالفرج اصفهانی می‎گوید: زینب عقیله دختر علی ‏بن ابی‏طالب، مادرش‏ فاطمه دختر رسول خداست و او همان کسی است که ابن‏عباس از او کلام حضرت فاطمه (علیه‌السلام) را در فدک نقل می‏کند و می‏گوید: حدیث کرد مرا عقیله ما زینب دختر علی (علیه‌السلام)...

    در انساب الطالبیین می‏خوانیم: زینب کبری دختر امیرمومنان (علیه‌السلام) که کنیه‏اش ‌ام الحسن بود، از مادرش زهرا (علیهاالسلام) روایت می‏کرد.

    مرحوم سید نورالدین جزایری، در خصائص الزینبیه، ویژگی موثقه ‏بودن زینب را طرح می‏کند و می‏نویسد: «از جمله القاب آن محترمه ‏"موثقه‏"(مورد اعتماد) است، که آن مکرمه مورد وثوق خلاق عالم و حضرت سیدالشهدا، و حضرت سجاد (علیهماالسلام) بوده‏اند و لذا حافظ ودایع الهیه و اسرار محمدیه بوده، بلکه محل وثوق کلیه مردم بوده ‏و لذا حضرت سیدالساجدین (علیه‌السلام) هر وقت ‏بیان اخبار و احادیث می‏فرمود و می‏خواست که در اذهان مردم جای گیرد و از او بپذیرند، به ‏عمه‏اش اسناد می‏داد و از آن مخدره نقل می‏فرمود و کذالک ابن ‏عباس با این که مقبول القول بود، مع ذالک می‏گفت: «حدثتنا عقلیتنا.»

    آیة الله خویی می‏نویسد: از مادرش سلام الله علیها روایت ‏می‏کند. و جابر فقیه(1) و عباد عامری از او روایت می‏کنند. این همه نشان از اوج مقام ‏روایی حضرت زینب (علیهاالسلام) دارد که متاسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

    گواهی می‏دهم که پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‏ که او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب ‏بخشید و به نامی نامید که سزاوارش بود و این هنگامی بود که ‏آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‏ی بیم نگران و در پهنه‏ی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان کار همه‏ کارها را دانا بود و بر دگرگونی‏های روزگار محیط، بینا و به ‏سرنوشت هر چیز، آشنا.
    راویان حدیث از زینب کبری علیهاالسلام
    باید توجه داشت که ارزش روایات نقل شده از حضرت زینب (علیهاالسلام) فراتر از روایاتی است که راویان دیگر نقل کرده‏اند، زیرا این بانوی ‏بزرگ خود عالمه‏ای غیر معلمه بود و روایاتی را که نقل می‏کرد، بی هیچ شبهه‏ای، معتبر و مستنداند. حتی روایت‏هایی که در سنین‏ کودکی از او نقل شده‏اند. این بانوی بزرگوار که پنج سال قبل از وفات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به دنیا آمد، از مادرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام)، پدرش ‏علی (علیه‌السلام)،اسمأ بنت عمیس، و‌ ام ایمن روایت نقل می‏کرد. شمار راویان از وی بسیارند که می‏توان به: علی ‏بن حسین (علیه‌السلام)، ابن عباس، محمد بن عمر، عطأ بن سائب، فاطمه بنت الحسین، محمد بن جابر، عباد عامری و ... اشاره کرد.

    حال به بیان برخی از روایات نقل شده از حضرت زینب علیهاالسلام می‎پردازیم. 

     حضرت زینب علیهاالسلام

    وسیله ارتباط خلق و خالق
    ابوبکر با این سند: محمد بن زکریا، جعفر بن محمد بن عماره ‏کندی، پدرش، حسین بن صالح، دو مرد از بنی‏هاشم، از حضرت ‏زینب (علیهاالسلام) دختر علی (علیه‌السلام) روایت کرد که زینب علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ... و نحنُ وسیلتهُ فی‏ خلقهِ و نحنُ خاصته و محل ‏قدسه و نحن حجته فی غیبه و نحن ورثه انبیائه...»؛ «ما وسیله‏ ارتباط خدا با مخلوق‏های او هستیم. ما برگزیدگان خداییم و جایگاه پاکی‏ها، ما راهنماهای روشن خداییم و وارث پیامبران او هستیم‏.»

     


     

    بهشت جایگاه شیعیان
    ابی‏حجاف (از محمد بن عمر بن حسن)، از زینب، به نقل از فاطمه علیهاالسلام و اشجع، بلید بن سلیمان (از ابی‏حجاج، محمد بن عمرو هاشمی) از زینب دختر علی (علیه‌السلام) نقل کرد که فاطمه علیهاالسلام فرمود: «قالت فاطمه علیهاالسلام: ان رسول الله قال لعلی اما انک یابن ‏ابی‏طالب و شیعتک فی‏الجنه‏»، «و سَیجی‏ء اقوام ینتحلون حبکَ ثم‏ یمرقونَ مِنَ الاسلامِ کما یمرق السهم مِن الرمیه»؛ رسول خدا به ‏علی (علیه‌السلام) فرمود: «ای پسر ابوطالب! همانا تو و رهروان تو در بهشت‏اند و به زودی قومی می‏آیند که از دوستی تو سخن می‏گویند. آنگاه از اسلام فرار می‏کنند، مانند پرت شدن تیر از کمان.»

     

    دوستی آل محمد صلی الله علیه و آله
    روایتی مشهور به «فاطمیات‏» در باب دوست داشتن آل محمد که با این اسناد نقل شده است: «... عن فاطمه بنت السجاد علی بن الحسین زین العابدین (علیه‌السلام) عن ‏فاطمه بنت ابی عبدالله الحسین (علیه‌السلام) عن زینب بنت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) عن فاطمه بنت رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) قالت: الا مَن ماتَ عَلی حُب آل محمد ماتَ شهیداً»؛ «آگاه باشید هر کسی که ‏بر دوستی آل محمد بمیرد، شهید است.»

     

    خطبه نور
    یکی دیگر از احادیثی که حضرت زینب علیهاالسلام نقل کرد، خطبه طولانی حضرت ‏زهرا علیهاالسلام در مسجد مدینه است. حدیثی که در متن آن ده‏ها حدیث ‏درخشنده وجود دارد و بسیاری از احادیثی که از حضرت فاطمه علیهاالسلام نقل می‏شود، مربوط به همین حدیث طولانی است. ما برای اختصار تنها به ترجمه بخشی از آن بسنده می‏کنیم. علاقه‏مندان را به‏ مطالعه منابع آن ارجاع می‏دهیم.

    ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل کتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشکار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به کنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار.
    «در این روز حضرت زهرا علیهاالسلام چادر به سر کرد و با همراهی جمعی ‏از بانوان وارد مسجد شد. ابوبکر و عده‏ای از مهاجران و انصار حاضر بودند. به احترام آن بانو پرده سفیدی آویختند. قبل از آغاز سخن، ناله‏ی جانسوزی کرد که بسیاری از حاضران گریستند و پس از آن که مردم آرام گرفتند، فاطمه علیهاالسلام فرمود:

    شکر نعمت:
    «ستایش خدای را بر نعمت‏هایی که ارزانی داشت و سپاس او را بر اندیشه نیکو که در دل نگاشت. سپاس بر نعمت‏های فراگیر که از چشمه لطفش جوشید و عطاهای فراوان که بخشید و نثار احسان که ‏پیاپی بخشید. نعمت‏هایی که از شمار افزون است و پاداش آن از توان بیرون و درک نهایتش، نه در حد اندیشه ناموزون. سپاس را مایه فزونی نعمت نمود و ستایش را سبب فراوانی پاداش فرمود و به خاطر در خواست پیاپی، بر عطای خود افزود.

    حضرت زینب علیهاالسلام


    دیدگاه توحیدی:
    گواهی می‏دهم خدای جهان یکی است و جز او خدایی نیست. نشان این ‏گواهی، درستی و بی‏آلایشی است و پایبندان این اعتقاد، دل‏های با بینش و راهنمای رسیدن بدان، چراغ دانش. خدایی که چشم‏ها او را نمی‏توانند ببینند و گمان‏ها چگونگی او را نمی‏دانند.

    فلسفه آفرینش:
    همه چیز را از هیچ پدید آورد و بی‏ نمونه‏ای افشا کرد، نه به ‏آفرینش آن‏ها نیازی داشت و نه از آن خلقت، سودی برداشت. جز آن‏ که خواست قدرتش را آشکار سازد و آفریدگان را بنده‏وار بنوازد و بانگ دعوتش را در جهان اندازد. پاداش را در گرو فرمانبرداری ‏نهاد و نافرمانان را به کیفر بیم داد، تا بندگان را از عقوبت ‏برهاند و به بهشت‏ بکشاند.

    خلقت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):
    گواهی می‏دهم که پدرم، محمد، بنده و فرستاده اوست. پیش از آن‏ که او را بیافریند، برگزید و پیش از پیغمبری تشریف انتخاب ‏بخشید و به نامی نامید که سزاوارش بود و این هنگامی بود که ‏آفریدگان از دیده نهان بودند و در پس پرده‏ی بیم نگران و در پهنه‏ی بیابان عدم سرگردان. پروردگار بزرگ پایان کار همه‏ کارها را دانا بود و بر دگرگونی‏های روزگار محیط، بینا و به ‏سرنوشت هر چیز، آشنا.

    خاندان اهل بیت حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه‎گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.
    فلسفه بعثت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله):
    محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را برانگیخت تا کار خود را به اتمام و آنچه را که مقدر ساخته بود، به انجام رساند. پیغمبر که درود خدا بر او باد.

    دید هر فرقه‏ای دینی گزیده و هر گروه در روشنایی شعله‏ای خزیده ‏و هر دسته‏ای به بتی نماز برده و همگان یاد خدایی را که ‏می‏شناسند، از خاطر سترده‏اند.

    پس خدای بزرگ تاریکی‏ها را به نور محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) روشن ساخت و دل‏ها را از تیرگی کفر بپرداخت و پرده‏هایی را که بر دیده‏ها افتاده بود، به یک سو انداخت. سپس به اهل مجلس‏ نگریست و چنین فرمود:

    عهد بندگان با خدا:
    شما بندگان خدا! نگاهبانان حلال و حرام و حاملان دین و احکام و امانت‏داران حق و رسانندگان آن به خلق هستید. حقی را از خدا عهده‎‏دارید و عهدی را که با او بسته‏اید، پذیرفتار.

    جایگاه اهل بیت (علیهم السلام):
    ما خاندان را در میان شما به خلافت گماشت و تاویل کتاب الله را به عهده ما گذاشت. حجت‏های آن آشکار و آنچه در باره ماست، پدیدار و برهان آن روشن و از تاریکی گمان به کنار و آوای آن ‏در گوش، مایه آرام و قرار و پیرویش راهگشای روضه رحمت ‏پروردگار و شنونده آن در دو جهان رستگار است. دلیل‏های روشن ‏الهی را در پرتو آیت‏های آن می‏توان دید و تفسیر احکام واجب او را از مضمون آن باید شنید. حرام‏های خدا را بیان دارنده است و حلال‏های او را رخصت دهنده و مستحبات را نماینده. و شریعت را راه‎گشاینده و این همه را با رساترین تعبیر، گوینده و با روشن‏ترین بیان رساننده.

    فلسفه احکام:
    سپس ایمان را واجب فرمود و به آن زنگ شرک را از دل‏های شما زدود و با نماز، خودپرستی را از شما دور نمود. روزه را نشان‏دهنده دوستی خالص ساخت و زکات را مایه افزایش روزی بی‏دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب ‏بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن ‏پیمانه و وزن را مانع از کم فروشی و کاهش قرار داد.

    حضرت زینب علیهاالسلام
    تبعیت از نهی خدا:
    فرمود می‏خواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان ‏پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یکتاپرستی جویند. پس چنان که باید، ترس از خدا را پیشه ‏گیرید و جز مسلمان نمیرید. آنچه فرموده است ‏به جا آرید و خود را از آنچه نهی کرده، باز دارید که تنها دانایان از خدا می‏ترسند.

    خداوند زکات را مایه افزایش روزی بی‏دریغ و حج را آزماینده درجه دین و عدالت را نمودار مرتبه یقین و پیروی ما را مایه وفاق و امامت ما را مانع افتراق و دوستی ما را عزت مسلمانی و باز داشتن نفس را موجب نجات و قصاص را سبب ‏بقا زندگانی، وفای به نذر را موجب آمرزش و تمام پرداختن ‏پیمانه و وزن را مانع از کم فروشی و کاهش قرار داد.
    من فاطمه دختر محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) هستم:
    مردم! چنان که در آغاز سخن گفتم، من فاطمه‏ام و پدرم محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است. همانا پیغمبری از میان شما به سوی شما آمد که رنج ‏شما بر او دشوار بود و به گرویدن شما امیدوار و بر مومنان مهربان و غمخوار بود. اگر او را بشناسید می‏بینید او پدر من است؛ نه پدر زنان شما و برادر پسر عموی من است؛ نه مردان شما. او رسالت ‏خود را به گوش مردم رساند. آنان را از عذاب الهی ترساند. فرق‏ و پشت مشرکان را به تازیانه توحید خست و شوکت ‏بت‎پرستان را در هم شکست تا جمع کافران را از هم گسست. صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت فرو کشید. زبان پیشوای دین در مقال شد و شیاطین سخنور، لال.

    بعثت، صعود از ذلت ‏به اوج عزت:
    در آن هنگام شما مردم بر کنار مغاکی(گودی و گودال، شیار و جای پست و گود) از آتش بودید خوار و در دیده همگان بی‏مقدار. لقمه هر خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب ‏هر رونده بودید. نوشیدنی‏تان آب گندیده و ناگوار، خوردنی‏تان ‏پوست جانور و مردار بود. پست و ناچیز و ترسان از هجوم همسایه ‏و همجوار تا آن که خدا با فرستادن پیغمبر خود، شما را از خاک ‏مذلت ‏برداشت و سرتان را به اوج رفعت ‏برافراشت.

    علی (علیه‌السلام) کیست؟
    پس از آن همه رنج‏ها که دید و خستگی که تحمل کرد، رزم‏آوران ‏ماجراجو و سرکشان درنده‏خو و جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان حقیقت فروش، از هر سو به وی تاختند و با او نرد مخالفت‏ باختند. هرگاه آتش کینه افروختند، آن را خاموش ساخت‏ و گاهی که گمراهی سر برداشت، یا مشرکی دهان به بیهودگی گشاد، برادرش، علی را در کام آنان انداخت. علی باز نایستاد تا بر سر و مغز مخالفان نواخت و کار آنان را با دم شمشیر یکسره کرد. او این رنج را برای خدا می‏کشید و برای تحقق اوامر خدا تلاش می‏کرد و در آن خشنودی پروردگار و رضای پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را می‏دید و سروری ‏اولیای خدا را می‏خرید. همواره دامن به کمر زده نصحیت کننده، تلاش و کوشش کننده بود.

    فرمود می‏خواری نکنند تا تن و جان از پلیدی پاک سازند و زنان ‏پارسا را تهمت نزنند تا خویش را سزاوار لعنت نسازند. دزدی را منع کرد تا راه عفت پویند و شرک را حرام فرمود تا به اخلاص، طریق یکتاپرستی جویند.
    نفاق رخ نمود:
    اما شما در آن روزها در زندگی راحت، آسوده و در بستر امن و آسایش غنوده بودید. وقتی خدای تعالی همسایگی پیغمبران را برای ‏رسول خویش گزید، دورویی آشکار شد و کالای دین بی‏خریدار. و گمراهی دعوی‎دار و هر گمنامی سالار و هر یاوه‏گویی در کوی و برزن و در پی‏ گرمی بازار. شیطان از کمینگاه خود سر برآورد و شما را به خود دعوت کرد و دید چه زود سخنش را شنیدند و سبک در پی ‏او دویدند و در دام فریبش خزیدند و به آواز او رقصیدند... .»

     

    پی‎نوشت‎:

    1- جزء سوم باب معرفة الکبائر، حدیث 1754.

     

    منبع:

    ماهنامه کوثر، ش 32 ، محمد میانجی .


        نظرات دیگران ( )

  • حضرت زینب علیهاالسلام در مقام تسلیم و رضا
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:34 صبح

    حضرت زینب علیهاالسلام در مقام تسلیم و رضا

    حضرت زینب علیهاالسلام

    از ارزش‎های اخلاقی برای کمال ایمان و شرافت انسان، راضی بودن به قضای الهی و تسلیم محض بودن در مقابل شداید، بلاها و گرفتاری‎های ناخواسته زندگی است. « أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ – وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ... (عنکبوت/ 2 و 3)»؛ آیا مردم می‏پندارند همین که گفتند ما ایمان آورده‏ایم رهایشان کنند و امتحان نخواهند شد! (هرگز چنین نیست) و ما امت‎های پیشین را همه امتحان و آزمایش کردیم.»

    تمام پیامبران مورد آزمایش و امتحان الهی قرار گرفتند اما امتحان همه یکسان نبود، برخی سخت‏تر و برخی ساده‏تر بود.

    بسیاری از این آزمایش‏ها موفق بیرون نمی‏آیند و درجه‏ای هم نمی‏گیرند اما زینب سلام الله علیها از این آزمایش سربلند بیرون آمد. او نسبت‏ به دین الهی سخن ناسزا بر زبان نراند و پس از مادرش بالاترین افتخار برای زنان مسلمان شد.

    این پیام رضایت و تسلیم در مقابل حوادث از سوی امام حسین(علیه‌السلام) آن «نفس مطمئنه‏ای‏» که ندای «ارجعی‏» را با مقام بلند «راضیة مرضیة‏» لبیک گفته است در روز عاشورا به زینب واگذار شد.

    به فرموده رسول گرامی اسلام، صابر حقیقی کسی است که بر مصیبت، طاعت و معصیت صبر بورزد و حضرت زینب در این موارد، در درجه بالایی قرار داشت. عبادات آن بانو بهترین نشانه صبر بر اطاعت ایشان است و کسی که بر ترک گناه شکیبا نباشد لیاقت‏ حمل پرچم کربلا را بعد از برادرش ندارد.
    ابن‏زیاد به حضرت زینب سلام الله علیها می‏گوید: «کیف رایت صنع الله باخیک و اهل بیتک‏»؛ معامله خدا را با برادرت حسین و اهل بیتت چگونه دیدی؟

    زینب جواب می‏دهد: «ما رایت الا جمیلا»؛ جز زیبایی چیزی ندیدم.


    یعنی او نه تنها راضی به شهادت بوده است ‏بلکه بر این خون و نبرد شجاعانه مباهات می‏کند زیرا فرجام آن را زیبا می‏بیند. کسی که خون و شهادت و سر از تن جدا شدن و بر بالای نیزه رفتن را «زیبا» می‏بیند سربلند همیشه روزگار است. وی علت این زیبایی را چنین بیان می‏کند: «اینها از آن انسان‎هایی هستند که خداوند کشته شدن را بر پیشانی آنها ثبت کرده است و اکنون به سوی جایگاه‎های حقیقی خود رفته‏اند.»
    آری، وی با این همه رنج‏ها و بلاها نه تنها روحیه خود را نباخت ‏بلکه به مقام خشنودی رسید. این فرهنگ زینبیان است که از کار پاکیزه خود پشیمان و ناراضی نیستند.

     حضرت زینب علیهاالسلام

    صبر و استقامت
    به فرموده رسول گرامی اسلام، صابر حقیقی کسی است که بر مصیبت، طاعت و معصیت صبر بورزد و حضرت زینب در این موارد، در درجه بالایی قرار داشت. عبادات آن بانو بهترین نشانه صبر بر اطاعت ایشان است و کسی که بر ترک گناه شکیبا نباشد لیاقت‏حمل پرچم کربلا را بعد از برادرش ندارد.

    اما صبر بر مصیبت، راستی چه زنی به اندازه زینب، مصیبت، رنج و اندوه دیده است. این زن قهرمان شاهد رنج‎های مادرش زهرا(علیهاالسلام) و پدرش علی(علیه‌السلام) بوده است.

    شاهد شهادت مادرش و فرق شکافته پدر، شهادت برادرش حسن مجتبی و بیرون ریختن جگر او، شهادت برادرش حسین و چهار یا پنج‏ برادر دیگرش، دو فرزند خود و فرزندان برادرش حسن و حسین که مجموع شهدای این خانواده 18 نفر می‏باشند.

    آری، حضرت زینب علیهاالسلام با این همه رنج‏ها و بلاها نه تنها روحیه خود را نباخت ‏بلکه به مقام خشنودی رسید. این فرهنگ زینبیان است که از کار پاکیزه خود پشیمان و ناراضی نیستند.

    او خود به اسارت رفته است و گرسنگی، تشنگی، آوارگی و سرگردانی در بیابانها و ... را تحمل کرده است.

    اینها بخشی از مصیبت‎های زینب است و به همین علت او را «ام المصائب‏» نامیده‏اند. براستی اگر این رنج‏ها بر قامت کوهی بلند فرو می‏ریخت‏ خم می‏گشت و اگر بر روز روشن بار می‏شد به شب تار تبدیل می‏گشت.


    زینب در صبر بی‏نظیر است. او از پیامبران اولواالعزم به ویژه پیامبر خاتم صبر را به ارث برده است، قرآن پیامبر را چنین دعوت به صبر می‏کند: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‏»(احقاف/ 35)؛ او صبر را از برادرش آموخت. امام حسین(علیه‌السلام) همه را از صبر خود به شگفتی درآورد: «لقد عجبت من صبرک ملائکة السماء»؛ از صبرش نه تنها انسان‎ها بلکه فرشتگان نیز که بر کرده صابران عالم آگاهند به شگفت آمدند.

    امام سجاد(علیه‌السلام) می‏فرماید: «وقتی ما وارد گودال قتلگاه شدیم و چشم من به‏بدن‎های قطعه قطعه پدرم و یاوران او افتاد سینه‏ام دچار تنگی شد و حالتی به من دست داد که نزدیک بود روح از بدنم پرواز کند. در این حال عمه‏ام زینب وقتی نگرانی مرا دید، گفت: «مالی اراک تجود بنفسک؟»؛ ای یادگار جد و پدر و برادرانم، این چه حالی است که در تو مشاهده می‏کنم؟ چرا با جان خود بازی می‏کنی؟ غمگین مباش و بیتابی مکن! به خدا سوگند این پیمان رسول خداست ‏با جد و پدر و عموی تو.»

     حضرت زینب علیهاالسلام

    شجاعت زینب علیهاالسلام

    شجاع تنها آن نیست که در میدان‎های جنگ دلیران بجنگد و ترسی به دل راه ندهد. چه، ای بسا همین شخص اگر بلاهای بزرگی به او برسد تحمل خود را از دست دهد. و اگر هوای نفس بر او غلبه کند چیره وی شود. همان‏طور که پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرموده است‏ شجاع‎ترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غالب شود. مؤمن به کسی گویند که همانند کوه استوار است و حوادث روزگار ایمان او را سست نمی‏کند.

    زینب کبری سلام الله علیها در حادثه کربلا نه تنها ایمانش ضعیف نشد بلکه با تکیه به خداوند هر روز بر عزت و شوکتش افزوده می‏گشت. دلاوری زینب، پس از حادثه کربلا تجلی می‏کند. در زمانی شجاعت‏ خود را بروز می‏دهد که حکومت جلاد و ظالم بنی‏امیه مُهر خاموشی بر دهان همه زده است. تا زمان حسین(علیه‌السلام) تنها او بود که قدرت مقابله با طاغوت زمان را داشت اما بعد از امام حسین(علیه‌السلام) کسی جرات مبارزه علنی و افشاگری با آن حکومت را نداشت. در چنین زمانی که خفقان کامل حکمفرما بود تنها زینب حافظ آیین خدا روی زمین و مصداق روشن آمر به معروف و ناهی از منکر، افشاگر مفاسد حاکمان جور، پاسدار آیین محمد و خون حسین و یاران او شد.

    پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرموده است‏ شجاع‎ترین مردم کسی است که بر هوای نفس خود غالب شود. مؤمن به کسی گویند که همانند کوه استوار است و حوادث روزگار ایمان او را سست نمی‏کند.
    وی در دو مجلس کوفه و شام این قدرت را به نمایش گذاشت. با بی‏اعتنایی وارد مجلس ابن‏زیاد شد. ابن‏زیاد پرسید این زن کسیت؟ زینب جوابی به او نداد. پس وی برای تحقیر حضرت گفت: «ستایش خدای را که شما را رسوا کرد و شما را کشت و سخن‎های دروغتان را نمایان کرد.»

    اما پاسدار خون حسین به او چنین فرمود: «ستایش خدای را که ما را با پیامبری چون محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) گرامی داشت. بدان که فاسق رسوا شد و دروغگو انسان نابکار است که آن هم غیر از ما (خاندان نبوت) است.»، یعنی شمایید فاسق و فاجر.

    این سخن رویارو در حضور نماینده یک حاکم ظالم است، اما زینب در حضور خود ظالم یعنی یزید با عزت و قوت قلب بیشتر وارد مبارزه می‏شود:

    ای یزید! سلطنت، انسانیت تو را از بین برده است.

    تو اهل عذاب آخرت هستی.

    تو کسی نبوده‏ای «یابن الطلقاء»؛ آزاد شده جد من رسول خدایی.

    نفرین‏ها بر تو باد.

    ارزش تو را بسیار پست و ناچیز می‏دانم، تو را سرزنش‎ها و نکوهش‎های بسیار و کوبنده می‏نمایم.

    تو با دین رسول خدا مبارزه می‏کنی اما بدان اگر تمام تلاشهایت را به کار گیری دین ما از بین نمی‏رود و تا ابد باقی خواهد ماند. اما تو نابود خواهی شد.


    این شجاعت زینب چنان یزید سرمست را به ذلت کشاند که او را پشیمان نمود و مردم نیز چهره پلید یزید را به خوبی شناختند. «یزید را دشنام دادند و لعن کردند و به اهل‎بیت علیهم السلام روی نمودند و یزید آگاه شد، خواست‏ خویش را از خون آن حضرت تبرئه نماید نسبت قتل را به «ابن زیاد» داد و او را نفرین کرد و بر کشتن آن حضرت اظهار پشیمانی نمود... .»

    زینب در صبر بی‏نظیر است. او از پیامبران اولواالعزم به ویژه پیامبر خاتم صبر را به ارث برده است، قرآن پیامبر را چنین دعوت به صبر می‏کند: « فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ‏»(احقاف/ 35)؛ او صبر را از برادرش آموخت.
    سرچشمه این قدرت زینب، ایمان به خداست و انسان مؤمن همیشه دارای عزت و شوکت ‏بوده، ذلت در او راه ندارد.

    این در حالی است که زینب سلام الله علیها عاطفه، رقت و گریه خود در پی داغ‏های بسیار سنگین را در سینه خفه کرده است و این‏گونه بر یزید می‏تازد.

    پس چرا گریه؟

    با چنین حال، وی در جاهای متعدد گریه کرده و همه را نیز به گریه انداخته است. چه این که گریه با شجاعت و استقامت منافاتی ندارد. او همان‏طور که با شجاعت و صبر و استقامت، مقام خویش را بالا برد با گریه بر سیدالشهدا و شهیدان خود در حماسه آنان و حفظ خون ایشان، جایگاه آنها را ارج نهاد. آری گریه بر سیدالشهدا برای زینب پلکان عروج و آرام جان اوست و برای ما وسیله آمرزش گناهان است.»

    دیگر این که انسان هر چه مقامات معنوی بالایی داشته باشد اما چون دارای جسم و جان انسانی است. از عاطفه، رقت و محبت ‏بیشتری برخوردار است. کسی که چنین عزادار است عاطفه‏اش تحرک دارد و باید بر عزیز از دست رفته‏اش بیشتر اشک بریزد، همان‏طور که فاطمه زهرا(علیهاالسلام) بر پدرش و امام صادق(علیه‌السلام) بر فرزندش گریستند.

     

    منبع:

    مجله ماهنامه کوثر، شماره 6 ، حسین علوی مهر .


        نظرات دیگران ( )

  • پرستار یادگاران قیام کربلا
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:31 صبح

    پرستار یادگاران قیام کربلا

    حضرت زینب علیهاالسلام

    در عظمت زینب کبری همین بس که ایشان مدتی از عمر خود را پرستار یادگاران آخرین برگزیده خدا بوده است. کودکان بی‏سرپرست و بیماری که وی عهده‏دار تیمار آنان بود نیاز شدید به عطوفت، محبت و سرپرستی وی داشتند. پس از واقعه کربلا، حضرت سجاد علیه‌السلام سخت مریض و کودکان بی‏سرپرست و یتیم شده بودند و از نظر غذا، آب و امکانات در مضیقه قرار داشتند و در این حال یک پرستار و سرپرست قوی نیاز داشتند و آن حضرت زینب سلام الله علیها بود.

    امام سجاد علیه السلام فرمود: «من در آن شبی که پدرم فردای آن کشته شد نشسته بودم و عمه‏ام زینب نزد من بود و از من پرستاری می‏کرد.»

    یکی از دانشمندان لبنانی می‏نویسد: «زینب نشان داد که در میان اهل‎بیت ‏با جرئت‏ترین بانو و فصیح‏تر و بلیغ‏ترین آنهاست. او کارهایی مانند استدلالات عقلی، قوت نفس، شجاعت همراه با فصاحت و بلاغت، در کربلا و بعد از آن انجام داد که شهرتش همه جا پیچید و ضرب‏المثل گردید. مورخان و نویسندگان به این مطلب گواهی می‏دهند.»
    در جای دیگر فرمود: «در سفر اسارت از کوفه تا شام مشاهده کردم عمه‏ام زینب گاهی غذای خود را بین کودکان تقسیم می‏نمود و خود از شدت گرسنگی و ضعف نماز شب را نشسته می‏خواند.»

    در بین راه شام در یکی از منازل کودکی از شتر می‏افتد، فریاد می‏کند «یا عمتاه‏»! چون حضرت به کمک وی می‏شتابد بچه را در زیر دست و پای شتر کشته می‏بیند.

    هنر یک پرستار این نیست که بالای سر بیمار باشد بلکه باید خود را جای او قرار دهد و بگوید گرسنگی او گرسنگی من و درد او درد من و ناله‏های او ناله‏های من است. و حضرت زینب علیهاالسلام در تیمار خود چنین بود.

    حضرت زینب علیهاالسلام
     
    هنرآفرین عصر
    هنر روش‎های ویژه و شیوه‏های پیرایش شده حرکت انسان است. در هر امری اگر انسان با روش خاص حرکت کرده و به آن نظم دهد تا به نتیجه مطلوب و نهایی برسد، این هنرمندی است.

    زینب سلام الله علیها در سفر آسمانی خود با سه خطر بزرگ مواجه بوده است: یکی از بین رفتن و توجیه کردن خون سیدالشهدا از طرف دشمنان، دیگری ادامه خلافت غاصبانه و سوم حفظ امانت‎هایی که به او سپرده شده بود. او باید ودیعه امامت را که از جانب برادرش امام حسین علیه السلام به او واگذار شده صحیح و سالم به صاحبش تحویل دهد و دیگر این که جان کودکان، دختران و بیمار عزیزش علی بن‏الحسین(علیهما‌السلام) را به قیمت جان خود حفظ کند.

    او چه شیوه‏ای برگزیند تا این سه خطر را دفع کند؟

    حضرت زینب علیهاالسلام با فصاحت و بلاغتی تمام رسالت ‏خود را ادا می‏نماید، به ‏گونه‏ای که «ابن‏زیاد» اقرار به فصاحت و بلاغت این بانوی سخنور می‏کند و پس از سخنان حضرت زینب می‏گوید: «این زنی است که سخن، به سجع و قافیه گوید و به جان خودم همانا پدرش سخن به سجع می‏گفت و شاعر بود.»
    با الهام از فکر بلند و ایمان قوی دو شیوه حساس و مهم را انتخاب می‏کند: یکی حضور در صحنه مبارزه، سیاست و اجتماع مخوف آن زمان و دیگری شیوه تبلیغ در زمان اسارت.

     

    1- حضور زینب علیهاالسلام در صحنه اجتماع
    سیاست در نگاه او اداره جامعه بر اساس عدل است نه فریب‏کاری . حضور زینب کبری در صحنه‏های سیاسی از کوفه تا شام و از شام تا مدینه در پی از دست دادن یک برادر یا به خاطر چند عزیز نیست‏ بلکه از دیدگاه حضرت زینب مساله اسلام و کفر، ایمان و نفاق و اصل خلافت مطرح است.


    حرکت حضرت زینب مفهوم گسترده‏ای دارد و در اعماق خود، تصمیم راسخی را نشان می‏دهد که بر آن است تا حکومتی بناحق غصب شده را بازستاند و امتی را که به جاهلیت گذشته خود بازگشته به راه اعتدال آورد.
    در کوفه مردم را متوجه اصل امامت کرده، در مجلس ابن‏زیاد، این جنایتکار را محکوم می‏کند، خشم این ظالم تحریک می‏شود تصمیم به قتل امام زین‏العابدین(علیه‌السلام) می‏گیرد، اما حضرت زینب خود را سپر قرار داده، می‏فرماید: «اگر تصمیم بر قتل او داری باید از جسد من بگذری و اول مرا بکشی.»

    در شام و مدینه نیز مردم را علیه حکومت وقت می‏شوراند و مردم با فرستادن نفرین‏ها و حرکت‎های مبارزاتی مخفیانه متاثر می‏شوند و زینب کبری در هر فرصتی وضعیت‏ خلافت را به تصویر می‏کشد و مفاسد را افشاگری می‏کند.

    بنابراین حضور زینب کبری در صحنه سیاست ‏یعنی تحکیم اسلام در جامعه که این مساله هم به دوش مرد است و هم مربوط به زن، جز آن که هر وجودی چون دارای ظرفیتی خاص است‏ شیوه خاص نیز باید طی کند. زن از دیدگاه اسلام آنجا که لازم شود باید در جامعه حضور داشته باشد، اما با شرایط ویژه خود؛ حفظ عفت، ایمان، خود نباختن در برابر هر اجنبی، دفاع از حق، عدالت و ولایت.

    او در کوفه با مشاهده مردمی فریبکار در اوج استعداد و قله توانایی و در اجرای طرح و شیوه دفاعی خود در نهایت پایداری و ثبات قدم، قرار می‏گیرد. پای نهادن در چنین راهی برای زن، به علت ضعف طبیعتش و فراوانی دردها و رنج‎هایش نه تنها آسان نیست ‏بلکه علاوه بر همت و شجاعت، قدرت ادبی، فصاحت ‏بیان و قوه خلاقه‏ای می‏طلبید تا کلمات را به تمامی از معانی انقلابی و اعتقادی پربار سازد. و مهارت هنرآفرینی نیاز است که حقایق و درد و رنج‎ها را تصویر و وضع موجود را نقد و ترسیم، و حسین و یزید دو چهره متضاد را معرفی ‏کند.
     

    2- تبلیغ حضرت در زمان اسارت
    حضرت زینب علیهاالسلام در زمان اسارتش تبلیغ را یک وظیفه الهی می‏دانست. با فصاحت و بلاغت موروثی، علم ذاتی، شجاعتی علی‏وار، با این که در بند است اما شمشیر برنده و گویای خود را برهنه کرده، آن را با تمام وجودش علیه تمام اقتدار یک حکومت طاغوتی فرود می‏آورد.

    این قهرمان بزرگ تاریخ برای کاری سترگ بپا خاست‏ بی‏آنکه کمترین تردیدی به خاطرش راه یابد یا از آن واقعیت ‏خطرخیز بهراسد.


    او در کوفه با مشاهده مردمی فریبکار در اوج استعداد و قله توانایی و در اجرای طرح و شیوه دفاعی خود در نهایت پایداری و ثبات قدم، قرار می‏گیرد. پای نهادن در چنین راهی برای زن، به علت ضعف طبیعتش و فراوانی دردها و رنج‎هایش نه تنها آسان نیست ‏بلکه علاوه بر همت و شجاعت، قدرت ادبی، فصاحت ‏بیان و قوه خلاقه‏ای می‏طلبید تا کلمات را به تمامی از معانی انقلابی و اعتقادی پربار سازد. و مهارت هنرآفرینی نیاز است که حقایق و درد و رنج‎ها را تصویر و وضع موجود را نقد و ترسیم، و حسین و یزید دو چهره متضاد را معرفی ‏کند.

    در رویارویی با «ابن‏زیاد» و «یزید» در کوفه و شام در اطرافش زنان چندی از نزدیکان و خویشان او مانند ستارگان پراکنده بر صفوفی نامنظم گرد آمده بودند که همه آنها جوانب این مبارزه را اندیشیده، آماده پیکار بودند.

    گویی زینب کبری در آن لحظه برای رویارویی با دشواری‎ها، قلب «امام حسین‏» را به عاریت گرفته بود. حاضر شدن در کنار ظالمانی که کوه‎های سرکش را به هراس می‏انداخت و انسان‎های زیادی را مرعوب می‏نمود و مردم آن روز رنگ پریده با ترس و هراس جرئت خود را از دست داده بودند کاری بس دشوار می‏نمود. اما حضرت زینب هر چند قلبش پردرد، خاطرش مکدر و تنش ناتوان به نظر می‏رسد اما در عمق وجود ژرفای اندیشه دوربینش صبح شادی و بهجت دمیده و اطمینان خاطری می‏یابد و این اطمینان خاطر از آن نظر است که پیروزی واقعی را در برابر چشم، مجسم می‏بیند.

    زن از دیدگاه اسلام آنجا که لازم شود باید در جامعه حضور داشته باشد، اما با شرایط ویژه خود؛ حفظ عفت، ایمان، خود نباختن در برابر هر اجنبی، دفاع از حق، عدالت و ولایت.
    حضرت زینب علیهاالسلام با فصاحت و بلاغتی تمام رسالت ‏خود را ادا می‏نماید، به ‏گونه‏ای که «ابن‏زیاد» اقرار به فصاحت و بلاغت این بانوی سخنور می‏کند و پس از سخنان حضرت زینب می‏گوید: «این زنی است که سخن، به سجع و قافیه گوید و به جان خودم همانا پدرش سخن به سجع می‏گفت و شاعر بود.»

    حضرت در مجلس یزید چنان فصاحت و بلاغت ‏سر داده، جنایات یزید را بر حاضران در مجلس آشکار نمود که یزید خویشتن را حیران دید و مجلسی را که برای افتخار خود تنظیم کرده بود موجب رسوایی و افتضاح او شد. این سخنان به اطراف پایتخت ‏سرایت کرد و بنی‏امیه منفور و مورد غضب مسلمین شدند و یزید را آشکارا لعن کردند و یزیدی که می‏خواست ‏برای پیروزی خود جشنها بگیرد، با سخنان این بانو چنان پست ‏شد که چاره‏ای ندید جز این که قتل حسین را از خود دفع کند و به ابن‏زیاد نسبت دهد. و در مجلس به صراحت گفت: خدا لعنت کند پسر مرجانه را، من به قتل حسین راضی نبودم. ابن‏زیاد عجله کرد و او را به قتل رسانید!

    ولی این سخن در نفوس مردم تاثیر نکرد بلکه کار به جایی رسید که دودمان یزید به کلی نیست و نابود گردید.

    حرکت حضرت زینب مفهوم گسترده‏ای دارد و در اعماق خود، تصمیم راسخی را نشان می‏دهد که بر آن است تا حکومتی بناحق غصب شده را بازستاند و امتی را که به جاهلیت گذشته خود بازگشته به راه اعتدال آورد.
    یکی از دانشمندان لبنانی می‏نویسد: «زینب نشان داد که در میان اهل‎بیت ‏با جرئت‏ترین بانو و فصیح‏تر و بلیغ‏ترین آنهاست. او کارهایی مانند استدلالات عقلی، قوت نفس، شجاعت همراه با فصاحت و بلاغت، در کربلا و بعد از آن انجام داد که شهرتش همه جا پیچید و ضرب‏المثل گردید. مورخان و نویسندگان به این مطلب گواهی می‏دهند.»

    حضرت زینب با استفاده از دو اصل همدوش «پیکار» و «تبلیغ‏»، رسالت عاشورای حسین را با همه ویژگی‎هایش به طرز صحیح به پایان می‏رساند و با قهرمانی خاص خود در بحران‎های فرساینده زندگی مسؤولیت ‏خویش را فراموش نمی‏کند و بسان یک «پیامبر تبلیغی‏» نقشه طرح‏ریزی شده مکتب انقلاب امام حسین علیه‌السلام را شکل می‏بخشد.

    این بانو، زینب است. نواده بزرگ پیامبر، دختر سخنور و دانشمند علی، فرزند شجاع و پارسای زهرا، یادگار قیام و پایداری محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، چهره نمونه بانوان تاریخ، پیشوای شایسته همه زنان عالم. پرچم‏دار نهضت ‏خونین کربلا، سیاستمدار آگاه به عصر خود و تنها حامی ولایت، دین و مکتب و... .

    والسلام، سلام بر او در روز میلاد و میعاد

     

    منبع:

    مجله ماهنامه کوثر، شماره 6 ، حسین علوی مهر .


        نظرات دیگران ( )

  • محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:29 صبح

    محیط تربیتی حضرت زینب علیهاالسلام

    زنی که نمی‏خواهد در حماقت و جهل زندگی کند و تسلیم دنیاپرستان شود، چگونه زیستن را از کجا و چه کسی بیاموزد؟ در این دنیای پرتلاطم مادی و زرق و برق‏های پرجاذبه و فریبنده که ممکن است هر دین‏داری را به سوی خود بکشاند آیا راهی برای خود ساختن و صحیح زیستن وجود دارد؟

    آیا در مذهب و فرهنگ ما زن می‏تواند بینشی اصیل، مستقل و مناسب با طبیعت فطری خود داشته باشد، تا بازیچه مغرضان، استعمارگران و هوسرانان دنیای مادی نشود؟ برای به دست آوردن پاسخ باید به سراغ قرآن و تاریخ اسلام رفت.

    قرآن کریم زنانی را معرفی می‏کند که به خودسازی و زندگی پاکیزه دست‏ یافته‏اند مانند آسیه (همسر فرعون) و مریم مادر مسیح. در تاریخ اسلام نیز افرادی این راه را پیموده و به ما آموخته‏اند که چگونه باشیم و چگونه زندگی کنیم. آنها زندگان تاریخ‏اند.

    از روایات و اخبار استفاده می‏شود که بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود. امام سجاد(علیه‌السلام) در خطابی به عمه‏اش زینب فرموده است: «انتَ ‏بِحمداللهِ عالمةٌ غیرَ مُعلمه و فهمه غیرَ مُفهمه‏»؛ تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده هستی و دارای درک و فهمی هستی که ذاتی تو است.

    در این مقاله به برخی از صفات یکی از آن بانوان، حضرت زینب سلام الله علیها اشاره می‏کنیم و گوشه‏هایی از زندگی درخشان آن بانو را به نظاره می‏نشینیم.

     

    محیط تربیتی، خانه علی علیه‌السلام
    اولین محیط تربیتی هر انسان خانه اوست. ‏خانواده زینب؛ پدر و مادر او نمونه‏های کامل انسانیت هستند؛ علی(علیه‌السلام) تا زمانی که زنده بود ذره‏ای غیر از حلال نخورد و برای غذای خود به نان جو خشکی همراه با شیر اکتفا می‏کرد. آخرت را بر آسایش و راحتی زندگانی دنیا ترجیح می‏داد و اگر در مقابل دو کار الهی قرار می‏گرفت کار سخت‏تر را انتخاب می‏کرد. خود آب از چاه می‏کشید و هیزم برای آتش می‏آورد. حضرت علی (علیه‌السلام) همیشه خوشرو و متبسم، متواضع و فروتن بود. بسیار ساده مانند بردگان می‏نشست و غذا می‏خورد. در عبادت بی‏نظیر بود. در هر شبانه‎روز ای بسا هزار رکعت نماز می‏خواند. کانون خانواده‏اش سراسر ایثار، محبت و تعاون بود.

    همسرش «عبدالله بن ‏جعفر» از نیکان زمان و ثروتمندان آن عصر بود و در جود و بخشش مشهور به «ابوالمساکین‏» است. با این حال زینب سلام الله علیها برای خود هیچ اندوخته‎ای نداشت و با دست‏ خالی به کربلا به اسارت رفت و بازگشت. امام سجاد(علیه‌السلام) فرمود: «زینب سلام الله علیها در زندگانی خود برای آینده‏اش هیچ چیز ذخیره نکرد.»
    مادر زینب یعنی فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز الگوی فضایل و در تربیت فرزندانش بسیار کوشا بود. تمام کارهای خانه را خود انجام می‏داد. گندم آرد می‏کرد و آرد را خمیر می‏نمود و نان می‏پخت و لباس ‏وصله می‏زد. شب‎های جمعه تا صبح در حالت رکوع و سجده به سر می‏برد و جز برای دیگران برای خود هیچ دعا نمی‏کرد. در اثر کار زیاد بدنش رنجور شد، تا آنجا که علی(علیه‌السلام) فرمود: در پی آب کشیدن از چاه اثر آن بر سینه زهرا باقی ماند و در اثر آرد کردن با آسیاب، دست‏هایش پینه بست و در اثر نظافت و پخت و پز لباسش پیوسته گردآلود بود. در سخن گفتن از راستگوترین افراد بود.

    این خانواده بهترین الگو برای احترام متقابل نسبت ‏به یکدیگر است، احترام به همسر یکی از اصول زندگی خانه آنهاست، علی(علیه‌السلام) می‏فرماید: «به خدا قسم من هیچ زمان فاطمه را خشمناک نکردم و او را بر کاری اجبار ننمودم تا این که از دنیا رحلت کرد و همچنین هیچ‏گاه فاطمه مرا خشمناک نکرد و از من نافرمانی ننمود و هر وقت‏به او نگاه می‏کردم غم‏ها از وجودم رخت‏ برمی‏بست.»

    انفاق این خانواده سرمشق زندگی همگان است، زیرا پناهگاه یتیمان، فقیران و بردگان بوده و از کوچک تا بزرگ ایشان حتی غذای خود را برای خدا از خویش دریغ می‏داشتند و به نیازمند می‏دادند. (آیات ‏7 تا 11 سوره «هل اتی‏» بیان کننده روحیه جود و بخشش این خانواده است.)

    حضرت زینب علیهاالسلام در خطبه‏های خود نشان داده که به معارف قرآن کاملا آشنا بوده است. اگر کسی به آیات قرآن معرفتی جامع نداشته باشد چگونه می‏تواند هر آیه‏ای را برای استدلال مخصوص به گونه‏ای که دشمن را محکوم کند، به کار برد.

    فرزندان این خانواده که از جمله آنها «زینب‏» است، از مکارم اخلاق این پدر و مادر بهره‏ها گرفته‏اند؛ در دانش، زهد، صبر، عفت، حضور در صحنه‏های سیاسی.

    از روایات و اخبار استفاده می‏شود که بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود.

    زینب در چنین خانواده و محیطی بزرگ شد. او نزد بهترین آموزگاران بشریت تربیت ‏یافت.

     

    دانشی از سوی خدا
    از روایات و اخبار استفاده می‏شود که بخشی از علوم بانو زینب سلام الله علیها از جانب پروردگار به او افاضه شده بود. امام سجاد(علیه‌السلام) در خطابی به عمه‏اش زینب فرموده است: «انتَ ‏بِحمداللهِ عالمةٌ غیرَ مُعلمه و فهمه غیرَ مُفهمه‏»؛ تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده هستی و دارای درک و فهمی هستی که ذاتی تو است.


    او «مفسر قرآن‏» بوده است و در ایامی که علی (علیه‌السلام) در کوفه حضور داشت این بانوی بزرگ مجلسی در منزل خود داشته و برای زنان تفسیر قرآن بیان می‏فرموده است. در یکی از روزها بیان تفسیر «کهیعص‏» را می‏فرمود. در آن میان امیرمؤمنان (علیه‌السلام) وارد شد و فرمود: ای نور دیده! شنیدم که تفسیر کهیعص را برای زنان بیان می‏نمودی. عرض کرد: بلی فدایت ‏شوم! فرمود: ای نور دیده! این رمزی است در مصیبتی که پس از این بر شما عترت پیغمبر، وارد می‏شود پس برخی از آن مصایب را برایش برشمرد تا جایی که گریه آن مظلومه بلند شد.

    گواه دیگر بر دانش انبوه آن بانو خطبه‏هایی است که در کوفه و شام ایراد کرده است و دانشمندان زیادی آنها را ترجمه و شرح کرده‏اند. این خطبه‏ها نشان‏دهنده تسلط علمی آن بانو در علوم اسلامی به ویژه قرآن کریم بوده است. آیاتی که او در این خطبه‏ها مطرح کرده است جواب دهنده شبهات بسیاری در زمینه‏های اعتقادی و غیر آن است.

    حضرت زینب علیهاالسلام در خطبه‏های خود نشان داده که به معارف قرآن کاملا آشنا بوده است. اگر کسی به آیات قرآن معرفتی جامع نداشته باشد چگونه می‏تواند هر آیه‏ای را برای استدلال مخصوص به گونه‏ای که دشمن را محکوم کند، به کار برد.

    از آنجا که امام حسین علیه‌السلام، از عبادت‏های خواهرش زینب کاملا مطلع بود می‏دانست که او نزد پروردگار خود مقام استجابت دعا دارد در آخرین وداع به وی می‏فرماید: «یا اختاهُ لا تَنسینی فِی نافلةِ اللیل‏»؛ ای خواهرم! مرا در نمازهای شبت فراموش نکن.
    آری، تنها غواص ماهر دریای قرآن و حقایق آن می‏تواند حامل پیام امامت ودیعه‏دار اسرار الهی باشد. او در زمان بیماری امام سجاد (علیه‌السلام) از جانب امام حسین(علیه‌السلام) نیابت ‏خاصی برای مراجعات و رفع مشکلات مذهبی مردم داشته است و مردم نیز در امور حلال و حرام به زینب سلام‎ الله ‎علیها مراجعه می‏کردند تا زمانی که امام سجاد (علیه‌السلام) از بیماری شفا پیداکرد.

    شاهد دیگر بر مقام علمی او روایاتی است که آن محدثه نقل کرده است، از جمله آنها، خطبه مادرش فاطمه(علیهاالسلام) در مسجد مدینه است. و حدیث «ام ایمن‏» پیرامون حوادثی که در آینده در کربلا به وقوع خواهد پیوست.

     

    در محضر خدا
    چنانکه نوشته‏اند آن بانوی پاک در همه عمر هیچ‎گاه نمازهای نافله را ترک نکرده است. امام سجاد علیه‌السلام فرمود: «عمه‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام نمازهای واجب و مستحب را به جا می‏آورد و در بعضی جاها به علت گرسنگی و تشنگی زیاد نمازش را نشسته می‏خواند.»

    از آنجا که امام حسین(علیه‌السلام)، از عبادت‏های خواهرش زینب کاملا مطلع بود می‏دانست که او نزد پروردگار خود مقام استجابت دعا دارد در آخرین وداع به وی می‏فرماید: «یا اختاهُ لا تَنسینی فِی نافلةِ اللیل‏»؛ ای خواهرم! مرا در نمازهای شبت فراموش نکن.

    مراتب عرفانی حضرت زینب علیهاالسلام با مقام امامت چندان فاصله‏ای ندارد. او مانند مادرش زهرا چنان در عبادت کوشا بود که پاهای مبارکش متورم شد.
    مراتب عرفانی حضرت زینب علیهاالسلام با مقام امامت چندان فاصله‏ای ندارد. او مانند مادرش زهرا چنان در عبادت کوشا بود که پاهای مبارکش متورم شد.

    نشان داد که تفاوتی بین زن و مرد برای رسیدن به عبودیت پروردگار نیست و ملاک و امتیاز انسان نزد خداوند مذکر و مؤنث ‏بودن نیست.

    قرآن می‏فرماید:« مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ‏»(نحل/97)؛ هر کس عمل صالحی انجام دهد - مرد باشد یا زن - در صورتی که ایمان داشته باشد ما حتما به او زندگی پاکیزه روزی گردانیم و بهتر از آنچه عمل کرده‏اند به آنها پاداش می‏دهیم.

     

    در آیینه زهد
    زاهد آن فقیری نیست که به دلیل ناتوانی خویش دنیا را نخواهد بلکه کسی است که با وجود ثروت و امکانات، به زر و زیور دنیا دلبسته نباشد. زینب پاک در دامن مادری تربیت‏ شد که پوست گوسفند، فرش خانه‏اش بود و پدر بزرگوارش بارها کفش خود را پینه می‏زد و در زمان خلافت هرگز دو خورشت‏ یکجا مصرف نکرد.

    زنی که نمی‏خواهد در حماقت و جهل زندگی کند و تسلیم دنیاپرستان شود، چگونه زیستن را از کجا و چه کسی بیاموزد؟ در این دنیای پرتلاطم مادی و زرق و برق‏های پرجاذبه و فریبنده که ممکن است هر دین‏داری را به سوی خود بکشاند آیا راهی برای خود ساختن و صحیح زیستن وجود دارد؟
    همسرش «عبدالله بن ‏جعفر» از نیکان زمان و ثروتمندان آن عصر بود و در جود و بخشش مشهور به «ابوالمساکین‏» است. با این حال زینب سلام الله علیها برای خود هیچ اندوخته‎ای نداشت و با دست‏ خالی به کربلا به اسارت رفت و بازگشت. امام سجاد(علیه‌السلام) فرمود: «زینب سلام الله علیها در زندگانی خود برای آینده‏اش هیچ چیز ذخیره نکرد.»

    او هجرت و شرکت در حماسه کربلا و اسارت را بر ماندن در مدینه و زندگی در کنار شوهر و داشتن کنیزان و غلامان ترجیح داد و فریفته خوشی چند روزه دنیا نشد و نام خود را در کنار امام حسین(علیه‌السلام) ثبت کرد، آگاهی داشتن آن بانو از حوادث کربلا، شهادت برادرش و اسارت خود، بر عظمت این زهد می‏افزاید.

    وی دو فرزند خود را نیز به کربلا برد و آنها به شهادت رسیدند. با این که علاقه مادر نسبت‏ به فرزند امری ذاتی و فطری است وقتی که آن دو به شهادت رسیدند برای این که در صبر و ایمان او خللی پیدا نشود برای دیدن دو فرزند شهیدش از خیمه‏ها بیرون نیامد.

    او به زنان مسلمان آموخت ‏به جای نظاره و تقلید زندگی دیگران و توجه به زیورهای دنیا و دل بستن به آنها باید دنیا را وسیله رسیدن به آخرت دانست و زخارف دنیا انسان را ابدی نمی‏کند و آنچه به انسان حیات جاوید می‏بخشد تکیه به معنویت است.

     

    منبع:

    مجله ماهنامه کوثر، شماره 6 ، حسین علوی مهر .


        نظرات دیگران ( )

  • زینت پدر؛ زینب است
    نویسنده: یاسی یکشنبه 87/2/22 ساعت 7:27 صبح

    زینت پدر؛ زینب است

    حضرت زینب

    سال ولادت آن حضرت بنا به اختلافی که وجود دارد در سال پنجم یا ششم هجرت است و مشهور است نامگذاری آن حضرت را به جد بزرگوارش پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) واگذار نمودند و آن حضرت به واسطه پیام الهی و وحی او را «زینب» نامیدند که به معنی درخت خوش منظر یا مرکب از «زین» و «اب» به معنی «زینت پدر» است.

    این بانوی بزرگ از اقیانوس علمی مربیان نمونه بشریت بهره برده و در متن رنج‎ها و مرارت‎ها، شخصیتی مستحکم و استوار و شکست‎ناپذیر یافت.

    تجلی و نقش بسیار مهم حضرت زینب (سلام الله علیها) به گونه‌ای است که اکنون پس از قرن‌ها باز هم چنان جلوه‌ای دارد که جامعه اسلامی ما برای ارج نهادن به روحیه ایثار و فداکاری پرستاران و تجلیل از این قشر ایثارگر، روز ولادت فرخنده این بانوی گرانقدر را روز پرستار نامیده است.
    او از مکتب مادرش درس صبر و استقامت، مبارزه و ظلم ستیزی، حرکت و قیام، دفاع از حریم اسلام، دفاع از اصل اصیل امامت و ولایت، حمایت از مکتب شجاعت و شهامت، ایثار و فداکاری و فصاحت و بلاغت  آموخت و دانست که آنجا که حیات اسلام و مسلمانی در خطر است، باید همه هستی را فدا کرد. با ازداوج با عبدالله بن جعفر صفحه‎ای دیگر از زندگی این بزرگوار ورق می‌خورد. او در ایفای نقش مادری و تربیت فرزند، نمونه اعلای روزگار خویش بود. زینب کبری (سلام الله علیها) توانسته بود خانواده خویش را بر اساس معیارهای الهی چنان سامانی دهد که از هر لحاظ در سطحی متعالی قرار داشته باشد.

    حضرت زینب (سلام الله علیها) یک دهه پر محنت را با رنج از دست دادن پدر و پایمال شدن ایده‌های آن حضرت در کنار برادرش امام حسن علیه السلام بود. اما دیری نپایید که شهادت برادر کوله‎بار غم را بر دوش او سنگین‌تر کرد و از او کوه صبر و استقامت ساخت. پس از سپری شدن دورانی از ظلم و جنایت و تحمل تنگناها و فشارهایی که به اهل بیت روا می‌شد؛ حضرت زینب (سلام الله علیها) به همراه برادرش امام حسین (علیه السلام) راه کربلا را پیش گرفت، و آنچه که تاکنون او را همچون فولاد آب‎دیده نموده بود، دست‎مایه‌ای شد تا مسئولیت بزرگ خود را به انجام رساند و بدین وسیله اسلام را احیا کند. سرانجام در پانزدهم رجب سال 62 هجرت با کوله‎باری از اندوه محنت و رنج و با یادگار گذاشتن درس‌های زیادی از صبوری و فداکاری و پاکی دارفانی را وداع گفت.

    از سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه‌ها و سخنرانی‎هایی که در فرصت‌های مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم می‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهره‌ای الهی و جنبه خارق‎العاده داشته است.
     

    زینب الگوی فضایل
    بهترین جلوه‎گاه برای شناخت شخصیت وجودی زینب (سلام الله علیها) همان سفر تاریخی کربلا و مطالعه واقعه عاشورا و به دنبال آن خواندن داستان اسارت آن بزرگوار و همراهان او و چگونگی برخورد با ستمگران زمان است که تاریخ جزییات آن را برای ما نقل  کرده است ولی در بسیاری از موارد زندگی این بزرگوار کوتاهی کرده و در بیشترین دوران عمر پرثمر آن بانوی بزرگ اسلام در سکوت مانده است. به گوشه‎هایی از فضایل ایشان توجه کنید.

     

    ایمان راسخ حضرت زینب علیهاالسلام
    اولین و مهمترین خصلت آن بانو  محبت و عشق وافری است که به ذات احدیت دارد تا بتواند همه کس و همه چیز را در محضر او ذوب کند و حتی خویشتن خویش را هم نبیند. در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل می‌کند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا می‌بیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال می‌کند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب می‌فرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود. شهادت یک انسان کامل در نظر اولیاء خدا جمیل است نه برای این که جنگ کرده و کشته شده است. بلکه جنگ و قیام برای خدا بوده است. آن گاه که حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بدن پاره پاره برادر را در گودال قتلگاه مشاهده می‌کند با تضرع در پیشگاه خدا می‌گوید: «اللهم تقبل منا هذا القربان.»

    این اوج معرفت و ایمان است و عظمت روح را می‌رساند که چون در راه خداست، تحمل آن آسان است.

    حضرت زینب
    عبادت زینب سلام الله علیها
    عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگ‌تر و با معصوم مانوس‌تر می‌شود. شاید علت انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوه‌ای از این عبادت باشد.

    حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمه‌ام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای می‌آورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان می‌دادند و عمه‌ام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچه‌ها می‌داد.»
    نوشته‌اند هیچ‎گاه تهجد و نماز شب این بانوی بزرگ ترک نشد. در فرهنگ قرآنی نافله چیزی است که زیاده بر واجب است و از روی تفضل و تبرع انجام می‌گیرد.

    حضرت امام حسین علیه السلام در هنگام وداع به زینب کبری فرمود: «خواهرم در نماز شبت مرا به یاد داشته باش.» و نیز از امام سجاد علیه السلام نقل شده است: «عمه‌ام زینب در مسیر اسارت از کوفه به شام هم فرایض و هم نوافل خود را به جای می‌آورد و غفلت نداشت. فقط در یکی از منازل به خاطر شدت ضعف و گرسنگی، نشسته نماز خواند که بعد معلوم شد، سه روز است غذا میل نکرده، زیرا به هر اسیر شبانه روز یک گرده نان می‌دادند و عمه‌ام سهمیه خود را بیشتر اوقات به بچه‌ها می‌داد.»

     

    دانش حضرت زینب علیهاالسلام
    حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) بانوی علم و فضل است. او علم خود را از جد بزرگوارش پدر ارجمند و مادر گرامی و برادران عزیزش دارد، کسانی که  متصل به وحی‎اند. نوشته‌اند حضرت زینب (سلام الله علیها) درس تفسیر برای بانوان داشت. آری دختر امیرالمومنین علی (علیه السلام) به راستی دارای علم وافر خدادادی بود. ابن عباس از وی با این عبارت نقل می‌کند و می‎گوید: «بانوی خردمند ما زینب (سلام الله علیها) و همین بس که در بنی‎هاشم به «عقیله» یعنی بانوی خردمند معروف بود و آن هنگام که حضرت زینب (سلام الله علیها) در اسارت وارد کوفه شد. او بانوانی را که برای تماشا آمده‎اند، می‌شناسد. در و دیوار آن او را به یاد ایامی انداخت که بانوان همین شهر، صف اندر صف منتظر لقایش می‌نشستند تا در درس تفسیرش شرکت کنند و اکنون شهر به شهر می‌گردد.

    عبادت غرض اصلی آفرینش است و امام معصوم سمبل و تجلی این غرض؛ و هرچه یک انسان عابدتر باشد با حرکت آفرینش هماهنگ‌تر و با معصوم مانوس‌تر می‌شود. شاید علت انس حضرت زینب (سلام الله علیها) با برادرش امام حسین (علیه السلام) جلوه‌ای از این عبادت باشد.
    از سخنان حضرت زینب (سلام الله علیها) در طول مسافرت کربلا، کوفه و شام و خطبه‌ها و سخنرانی‎هایی که در فرصت‌های مختلف در برابر ستمکاران و طاغوتیان آن زمان و مردم دیگر ایراد فرمود، به خوبی معلوم می‌شود که مراتب علم و دانش و کمال آن بانوی بزرگوار از راه تحصیل و تعلیم اکتسابی نبوده و بهره‌ای الهی و جنبه خارق‎العاده داشته است. شاهد این مطلب، کلام امام سجاد (علیه السلام) است که پس از خطبه کوفه بر او فرمود: عمه جان آرام باش و سکوت اختیار کن که تو بحمدالله دانشمندی معلم ندیده و فهمیده‌ای هستی که کسی تو را فهم نیاموخته است.

     

    فداکاری و ایثار عقیله بنی‎هاشم
    زینب کبری وقتی احساس کرد مسئولیت بزرگ جهاد در راه خدا و پیکار و مبارزه با بی دینان به دوشش آمده است و در این راه باید از مال و منال و شوهر و زندگی و فرزند بگذرد، حتی اگر لازم شود از دادن جان نیز دریغ نکند، با کمال شهامت و فداکاری از خانه و کاشانه و شوهر و زندگی دست می‌کشد. گویند به هنگام ازدواج حضرت زینب (سلام الله علیها) با عبدالله ابن جعفر، با توجه به علاقه وافری که میان او و برادرش حسین (علیه السلام) بود، شرط کرد که هرگاه برادرش خواست سفری برود، زینب بتواند به همراه برادر مسافرت کند و عبدالله شرط را پذیرفت.

    بانوی فداکار کربلا فرزندان خود را برای قربانی به قربانگاه نینوا می‌آورد و در همه جا یاری مهربان و دلسوز برای رهبر عالیقدر این قیام و نهضت مقدس یعنی اباعبدالله الحسین (علیه السلام) بود و چون عصر عاشورا شد و آن حجت الهی به شهادت رسید، سهم عمده و بار تازه‌ای به دوش این بانوی فداکار نهاده شد که چون کوهی پولادین در برابر دشمنان منحرف ایستاد. در بعضی مقاتل نوشته‎اند: «در روز عاشورا هنگامی که فرزندان حضرت زینب (سلام الله علیها) به شهادت رسیدند، ایشان از خیمه بیرون نیامد و بر بالینشان حاضر نشد. وقتی علت را سوال کردند، پاسخ داد: «تا مبادا برادرم خجالت بکشد.»

    در مقابل ایمان و اعتقاد به خداوند همین بس که همه مصائب را برای او در راه رضای حق تحمل می‌کند و همه اینها را چون از سوی معبود است، زیبا می‌بیند. وقتی در کوفه ابن زیاد از او سوال می‌کند: «کار خدا را با برادرت چگونه دیدی؟» در جواب می‌فرماید: «چیزی جز زیبایی ندیدم.» زیرا که این حرکت در راستای حق و حقیقت و جاودانگی بود.
    تجلی و نقش بسیار مهم حضرت زینب (سلام الله علیها) به گونه‌ای است که اکنون پس از قرن‌ها باز هم چنان جلوه‌ای دارد که جامعه اسلامی ما برای ارج نهادن به روحیه ایثار و فداکاری پرستاران و تجلیل از این قشر ایثارگر، روز ولادت فرخنده این بانوی گرانقدر را روز پرستار نامیده است.

    پرستاران نیز در ایثار و فداکاری در صف مقدم جامعه هستند و نسبت به سلامت و حیات همنوعان خویش، متعهدانه و دلسوزانه انجام وظیفه می‌کنند. از این رو استقبال کرده‌اند تا این روحیه را هر چه بیشتر در خود تثبیت و با بهره‎گیری از الگویی همچون زینب کبری (سلام الله علیها) پیوسته در مراتب فداکاری و ایثار پیشگام باشند. و می‎دانیم که از این «اسوه» مردانمان، درس مردانگی و حق‎مداری و زنانمان، درس حیا و عفت و پاسداری و پرستاری از حریم زندگی را می‌آموزند.

     

    مآخذ:

    1- امانتداران عاشورا در بیانات مقام معظم رهبری، موسسه فرهنگی قدر ولایت، چاپ ششم، تهران، 1381 .

    2- مجتبی شاکری، بازخوانی حماسه حسینی یا سیری در تاریخ کربلا، انتشارات زهد، چاپ اول، تهران، 1380 .

    3- مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران، 1381 .

    4- جایگاه زن در اندیشه امام خمینی (ره)، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چاپ هشتم، تهران، 1378 .

    5- آیة الله محمدعلی عالمی، حسین نفس مطمئنه ( آنچه در کربلا گذشت)، انتشارات هاد، چاپ چهارم، تهران، 1378.

    6- مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج 1، انتشارات صدرا، چاپ ششم، تهران، 1381 .

     

    منبع:

    مجله آشنا، ش 117، لیلا ذوالفقاری، با دخل و تصرف .


        نظرات دیگران ( )

  • زینب علیهاالسلام؛ در زمره صابران
    نویسنده: یاسی جمعه 87/2/20 ساعت 11:3 صبح

    زینب علیهاالسلام؛ در زمره صابران

    از جمله اوصاف حمیده و اخلاق پسندیده، صفت جلیله «صبر» است. عارفی می‌گوید: هر که را صبر نباشد، به هیچ مقامی نتواند رسید.»

    هر کس به هر درجه و مقام رسید، به واسطه صبر بود.(1) و هر که دست از دامن آن برداشت از کمالات محروم شده است؛ لذا حضرت علی علیه السلام فرمود: «الصّبر نصف الایمان.»(2)

    و در روایت دیگری آمده است: «الصبر رأس الایمان.»(3)

    صبر، سه مرتبه دارد: صبر بر مصیبت؛ صبر بر اطاعت حضرت حق، صبر بر ترک معصیت. و برای هر یک از این مراتب، اجری وارد شده است. چنانچه در حدیثی آمده است:

    «قال رسول‌الله صلی‌الله علیه و آله و سلم: «الصّبر ثلاثة(4) صبر عندالمصیبة و صبر عند الطاعة و صبر عند المعصیة.

    فمن صبر علی المصیبة حتّی یردّها بحسن عزائها، کتب‌الله له ثلاث مائة درجة، ما بین الدّرجة الی الدّرجة الی الدّرجة کما بین السّماء والارض.

    و من صبر علی الطّاعة کتب‌الله له ستّمائة درجة؛ ما بین الدّرجة الی الدّرجة کما بین تخوم الارض الی العرش.

    و من صبر علی المعصیة کتب‌الله له تسعمائة درجة؛ ما بین الدّرجة الی الدّرجة کما بین تخوم الارض الی منتهی العرش»

    (5)؛ صبر سه قسم است؛ صبر هنگام مصیبت، و صبر بر طاعت، و صبر از معصیت؛ پس آن که صبر بر معصیت کند، خدای تعالی برای او سیصد درجه  واجب می‌فرماید، و میان هر درجه‌ای تا درجه دیگر به اندازه میان آسمان تا زمین است. و آن که صبر بر طاعت کند برای او ششصد درجه واجب می‌گرداند، و میان هر درجه تا درجه‌ای به اندازه فاصله زمین تا عرش می‌باشد. و آن که صبر بر معصیت کند برای او نهصد درجه واجب می‌دارد، مثل فاصله زمین تا انتهای عرش.

    این مقامات برای صابرین مقرّر شده، ولی می‌شود بعضی از صابران به واسطه امتیازات و خصوصیات در مقدار و کیفیّت «صبر»، اجر و ثواب بیشتری داشته باشند.

    صبر سه قسم است؛ صبر هنگام مصیبت، و صبر بر طاعت، و صبر از معصیت؛ پس آن که صبر بر معصیت کند، خدای تعالی برای او سیصد درجه  واجب می‌فرماید، و میان هر درجه‌ای تا درجه دیگر به اندازه میان آسمان تا زمین است. و آن که صبر بر طاعت کند برای او ششصد درجه واجب می‌گرداند، و میان هر درجه تا درجه‌ای به اندازه فاصله زمین تا عرش می‌باشد. و آن که صبر بر معصیت کند برای او نهصد درجه واجب می‌دارد، مثل فاصله زمین تا انتهای عرش.

    حضرت ایوب از جمله کسانی بود که در زمان احاطه بلایا با کمال ثبات صابر بوده، ولی چون آن حضرت نهایت این مقام را نداشت وقتی مسئله ناموس در میان آمد، رشته صبر گسیخته و با عجز و ناله متوجه درگاه خداوند شده و عرض کرد: "و ایوب اذ نادی ربّه انّی مسّنی الضّرّ و انت ارحم الرّاحمین."(6)

    ولی وجود مقدّس امام حسین و  حضرت زینب علهیما‌السلام دارای کمال این مقام بودند. ایشان در حقیقت یک روح در دو بدن بودند. حضرت سیّدالشهدا این قدر صبر نمود تا جایی که در زیارت ناحیه وارد شده: «قد عجبت من صبرک ملائکة السّماوات»(7)؛ به راستی فرشتگان آسمان‌ها از شکیبایی تو به شگفت آمدند.

    و حضرت زینب علیهاالسلام در جمیع مصایب، شریک برادر بود و در هر حال صابر بود.

    صبر در مصیبت: هر کس محبّتش به هر چه زیادتر، مفارقت و جدائیش دشوارتر خواهد بود و چون حضرت زینب ‌علیهاالسلام در این عالم علاقه او منحصر به حضرت سیّد‌الشّهدا بود پس مفارقت او به اندازه علقه و وابستگی به او و صبر بر چنین مصیبتی، نهایت ندارد. و شاهد بر این علاقه این است که از همه زندگیش گذشت و همراه برادر شد و در شهادت دو طفل خود، ابداً گریه ننموده است! ولی در شهادت علی اکبر علیه‌السلام، چون منظور نظر برادر بود، چنان متأثر شد که خود را گم نموده بود. ولی محبّت حسینی بود که او را منقلب نموده است.

    صبر بر اطاعت: تمام لحظات عمر حضرت زینب علیهاالسلام در عبادت و اطاعت صرف شده و در همه این حالات صابر بوده است.

    صبر بر ترک معصیت: چون حضرت به مقام عصمت رسیده بود؛ ترک گناهان می‌نمود.

     

    پی‌نوشت‌ها:
    1- بحارالانوار، ج 78، ص 45.

    2- «شکیبایی یک نیمه از ایمان به خدا و پیغمبران و آخرت است» شهاب الاخبار، ص 55؛ جامع الصغیر، ج 2، ص 113/ الترغیب و الترهیب، ج 4، ص 277/ شرح ابن ابی الحدید بر نهج‌البلاغه، ج 1، ص 319/ المستدرک علی الصحیحین، ج 20، ص 446/ ارشاد القلوب، ص 127/ الدر المنثور، ج 1، ص 66.

    3- کافی، ج 2، ص 87/ جامع‌الاخبار، ص 136/ بحارالانوار، ج 71، ص 67/ غررالحکم، ج 1، ص 21. «صبر، سّر ایمان است».

    4- بحار الانوار، ج 1، ص 77/ کافی، ج 1، ص 91.

    5- کافی، ج 2، ص 75/ جامع‌الاخبار، ص 135/ منتخب کنز العمال، ج 1، ص 208/ جامع الصغیر، ج 2، ص 114.

    6- سوره انبیاء (21) آیه 83 .

    7- بحارالانوار، ج 98، ص 240/ مصباح الزائر، ص 121 و 124.

    منبع:

    کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف


        نظرات دیگران ( )

  • زینب علیهاالسلام و مقام شفاعت
    نویسنده: یاسی جمعه 87/2/20 ساعت 11:1 صبح

    زینب علیهاالسلام و مقام شفاعت
    از جمله مقامات رفیع و درجات والای حضرت زینب علیهاالسلام، مقام «رضا» و «تسلیم» است. و این دو فضیلت از فضایل شریفی است که به دست آوردنش بسیار مشکل‌ است؛ چرا که رضا به قضای خداوند و تسلیم شدن به هر چه از جانب خدای واحد رسد و از صمیم قلب به آن رضا دادن بسی دشوار و مشکل است .

    مظهر نهایت این دو مقام، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده و لذا انبیای گذشته، چون به نهایت رضا و تسلیم موجود در نفس خود می‌رسیدند به طاغیان و سرکشان امّت خود نفرین می‌نمودند، ولی وجود اقدس نبوی صلی‌الله علیه و آله و سلم با آن همه اذیّت‌های جسمانی و لطمات روحانی که بر او وارد می‌شد؛ به جز سر تسلیم پیش نهادن و به قلب سلیم استقبال نمودن، چیزی از ایشان بروز نمی‌کرد، بلکه همیشه برای ظالمین طلب هدایت می‌نمود، و چون آن حضرت به این مقام از «رضا» و «تسلیم» رسید، حضرت حق نیز راضی شد که هر چه از او طلب نماید به او عطا فرماید، و هر قدر شفاعت فرماید به او ببخشاید: "و لسوف یعطیک ربّک فترضی"(1)

    و پس از آن حضرت، این دو مقام به اهل‌بیت ایشان رسید.

    حضرت زینب علیهاالسلام به واسطه همین ثبات و وقار، گوی سبقت را از حضرت ابراهیم ربود. و از آن جمله کلام آن مکرّمه است که وقتی بدن حضرت سیّدالشّهدا را بلند نمود عرض کرد:

    «خداوندا! این قربانی را از آل محمّد قبول فرما.»

    ایشان در این کلام، نهایت معرفت و تسلیم و رضای خود را ظاهر می‌فرماید.

     

    از جمله، حضرت زینب علیهاالسلام، در نهایت این مقام، از جدّ بزرگوار خود پیروی نمود، چنانچه در سفر کربلا و کوفه و شام که آن مصائب بر آن مظلومه وارد شد، در مقام رضا و تسلیم بود.

    اگر ایشان اراده به خرابی عالم و نزول عذاب تعلق می‌گرفت، هر آینه واقع می‌شد؛ ولی خواست که ثبات مقام «تسلیم» و «رضا» را بر عالمیان واضح و هویدا نماید. چنانچه زمانی که ابن سعد در فکر این بود که خانواده محمّدی صلی‌الله علیه و آله و سلم را به کلّی از روی زمین منقرض کند و دستور به آتش زدن خیمه‌ها داد. ولی غافل از این که زمین از انوار محمّدیّه خالی نخواهد ماند:

    "و یابی الله الّا ان یتمّ نوره."

    حضرت زینب علیهاالسلام آمد خدمت حضرت سجّاد علیه السلام و کسب تکلیف نمود و عرض کرد: «تکلیف ما زن‌ها چیست؟» حضرت فرمود: «علیکن بالفرار»؛ فرار کنید.

    چون حضرت از جواب حضرت سجّاد علیه‌السلام فهمید که رضای خداوند به بقای آن‌ها است، زنان را به فرار امر کرد ولی برای خلاصی حضرت سجّاد، از آن حضرت مدافعه می‌نمود. چنانچه از حمید بن مسلم نقل شده که هر قدر آتش به او نزدیک می‌شد ابداً اعتنایی نمی‌نمود.

    به واسطه همین ثبات و وقار، گوی سبقت را از حضرت ابراهیم ربود. و از آن جمله کلام آن مکرّمه است که وقتی بدن حضرت سیّدالشّهدا را بلند نمود عرض کرد:

    «خداوندا! این قربانی را از آل محمّد قبول فرما.»

    در این کلام، نهایت معرفت و تسلیم و رضای خود را ظاهر می‌فرماید.

    زینب علیهاالسلام و مقام شفاعت

    چون حضرت زینب به این مقام از رضا رسید، خداوند متعال آنقدر از گناه‌کاران را به آن حضرت می‌بخشد که تا راضی شود.

     

    پی‌نوشت‌:
    1- سوره ضحی (93)، آیه 5.

    منبع:

    کتاب خصائص زینبیه، مرحوم سید نورالدین جزائری، با دخل و تصرف


        نظرات دیگران ( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دلنوشته های یک مستبصر
    کلیپ بسیار زیبایی از خواب مختار راجب به امام حسن
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری سلام الله علیها
    ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    مجموعه مداحی ویژه محرم 88با بیش از 15000لینک مداحی از
    دانلود روضه ونوحه ودعا ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام
    ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام وشب های قدر
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    مجموعه کاملی از مناجات سخنرانی ادعیه و نرم افزار موبایل ویژه ماه
    [عناوین آرشیوشده]