سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شریف به تمام معنا کسی است که دانشش مایه شرف او گردد [امام جواد علیه السلام]
کل بازدیدها:----308098---
بازدید امروز: ----19-----
بازدید دیروز: ----3-----
یاسی - زینب کبری س
 
 
  • درباره من
  • لوگوی وبلاگ
    یاسی - زینب کبری س

  • فهرست موضوعی یادداشت ها
  • مطالب بایگانی شده
  • لینک دوستان من
  • لوکوی دوستان من
  • اوقات شرعی
  • اشتراک در وبلاگ
     
  • وضعیت من در یاهو
    یــــاهـو
  • آوای آشنا
  • زینب علیها السلام در سجادهی بندگی
    نویسنده: یاسی سه شنبه 88/4/16 ساعت 9:3 صبح

    زینب علیها السلام در سجاده‌ی بندگی

    یا زینب

    رمز موفقیت هر انسان وارسته عبادت و بندگی حضرت حق است، چراکه فلسفه آفرینش انسان جز این نیست. البته عبادت معنایی عام دارد و فقط به نماز و روزه محدود نمی‌گردد. راغب اصفهانی در مفردات خود می‌گوید: "عبودیت و بندگی به معنای اظهار ذلت و خضوع است." یعنی عبادت معنای کامل تری دارد که آن نهایت خضوع و اظهار بندگی می‌باشد.

    فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) درباره شب عاشورای حضرت زینب (علیها السلام) می‌گوید:

    "عمه‌ام زینب در شب عاشورا در جایگاه عبادت خود ایستاده بود و به درگاه خدای تعالی استغاثه می‌کرد و در آن شب چشم هیچیک از ما به خواب نرفت و صدای ناله ما قطع نشد."

    عبادت به معنای عام نیز درتمامی رفتار و کردار حضرت زینب (علیها السلام) دیده شد. بر مشکلات و مصیبتهایی که بر او وارد شد صبرکرد تا آنجا که صبر هم از صبرش به ستوه آمد و همه اینها برای او عبادت محسوب می‌شد.

    چه عبادتی بالاتر از اهدای دو فرزند دلبند در راه اعتلای قرآن و عترت و در سوگ شش برادر همانند امام حسین و حضرت عباس (علیهما السلام) نشستن؟

    چه عبادتی برتر از سرکردن چادر اسیری که ده‌ها امتحان الهی در آن واقع شد و او همه را به خوبی سپری کرد؟

    و بالاخره چه عبادتی بهتر از دنبال کردن قیام برادر و خواندن خطبه‌های آتشین در مسیر کوفه و شام وبیدار کردن مردم نادانی که فریب تبلیغات مسموم دستگاه یزید را خورده بودند و حسین بن علی (علیه السلام) را به عنوان یک فرد خارجی و بیگانه از اسلام به شهادت رساندند!

    خطبه‌های او موجی در کوفه و دمشق بوجود آورد که حتی پایه‌های حکومت یزید را متزلل ساخت تا آنجا که معاویه دوم پسر یزید حاضر نشد به جای پدر بنشیند و پس از اندکی با رسوا کردن دودمان ستم پیشه بنی امیه ازحکومت کناره گرفت.

    او در خطبه خویش یزید را به بیم می‌داد و می‌فرمود:

    "در همه حال آزاد هستی به هر گونه‌ای که می‌خواهی عمل کن و هرچه مکر داری به کار بر و همه طاقت خود را در راه شیطان استفاده کن ولی به خدا سوگند تو هرگز نخواهی توانست اسم و رسم ما را محو و نابود کنی."

    آری، بالاترین عبادت زینب (علیها السلام) وعظ و اندرز او بود که با آن رسالت پیامبران الهی و ائمه طاهرین (علیهم السلام) را دنبال نمود.

     

    --------------------------------------------------------------------------------


    برگرفته از:
    حضرت زینب (علیها السلام) (سیرة عملی اهل بیت ـ علیهما السلام)"، سید کاظم ارفع


        نظرات دیگران ( )

  • پیشگویی علی (ع) درباره اسارت حضرت زینب (س)
    نویسنده: یاسی سه شنبه 88/4/16 ساعت 8:59 صبح

    پیشگویی علی (ع) درباره اسارت حضرت زینب (س)

    واپسین لحظات عمر مبارک امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقی شکافته و چهره‏ای خونین بر بستر افتاده بود . زینب کبری علیها السلام به کنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزی ‌ام ایمن ضمن نقل حدیثی به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم .

    علی علیه السلام فرمود:

    دخترم! حدیث‌ام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را می‏نگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) می‏کنند، به گونه‏ای که بیم دارید مردم به سرعت‏شما را بربایند . دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید . سوگند به خداوندی که دانه را می‏شکافد وانسان را خلق می‏کند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود . هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود:

    "شیطان در آن روز از خوشحالی پرواز می‏کند و در روی زمین جولان می‏دهد و به شیاطین و عوامل خود می‏گوید: ای گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاکت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شده‏ایم [که فرزندان آدم را دچار آن کنیم] مگر آن افرادی که به این گروه یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شوند. شما تلاش کنید تا مردم به آل محمد صلی الله علیه و آله مشکوک شوند . مردم را بر دشمنی آنان تحریک و تشویق نمایید"*


     

    پی‌نوشت:
    بحار النوار، ج‏45، ص‏183، کامل الزیارات، ص 448، پاورقی .

     

     

    --------------------------------------------------------------------------------


    منبع:

    پاک‏نیا، عبد الکریم، مجله‌ی مبلغان ،مرداد 1381، شماره 31


        نظرات دیگران ( )

  • زینب علیها السلام، معلم قرآن
    نویسنده: یاسی سه شنبه 88/4/16 ساعت 8:56 صبح

     

    زینب علیها السلام، معلم قرآن

    یا زینب

    یک سال پس از استقرار امیر مؤمنان علیه السلام در کوفه، زنان و دختران مشتاق دانش، به آن حضرت پیام فرستادند و گفتند: ما شنیده‏ایم که دختر شما حضرت زینب علیها السلام همانند مادرش فاطمه زهرا علیها السلام منبع سرشار دانش و دارای علوم و کمالات است . اگر اجازه دهید در صبح یکی از روزهای عید به محضرش حاضر شده و از آن سرچشمه دانش بهره‏مند شویم .

    علی علیه السلام اجازه داد تا دختر عالمه‏اش زینب کبری علیها السلام، بانوان مسلمان کوفه را آموزش دهد و مشکلات علمی و دینی آنان را حل کند . زینب علیها السلام نیز آمادگی خود را اعلام نمود و بعد از دیدارهای مقدماتی، جلسه تفسیر قرآن برای آنان تشکیل داده و پرسش‏ها و شبهات آنان را جواب می‏داد (1) .

    روزی در یکی از جلساتی که حضرت زینب علیها السلام برای زنان کوفی تفسیر می‏گفت، امیر مؤمنان علیه السلام وارد جلسه شد تا کلاس درس دخترش را از نزدیک ببیند . آن روز حضرت زینب علیها السلام در مورد تفسیر «کهیعص‏» سخن می‏گفت . علی علیه السلام ضمن اشاره به تفسیر دیگری از این آیه فرمود: دخترم! این حروف رمزی است در مصیبت هایی که بر شما عترت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد خواهد شد . سپس آن حضرت تمام مصائب کربلا را برای دخترش و حاضرین شرح داد . زینب علیها السلام با شنیدن آن متاثر شده و صدای ناله‏اش بلند گردید و فضای جلسه قرآن عوض شد (2) .

     

    پی‌نوشت‌ها:
    1- ریاحین الشریعه، ج‏3، ص‏57 .

    2- خصائص الزینبیه، ص‏27 .

     

    --------------------------------------------------------------------------------


    منبع:

    پاک‏نیا، عبد الکریم، مجله‌ی مبلغان ،مرداد 1381، شماره 31


        نظرات دیگران ( )

  • در مکتب فاطمه علیها السلام
    نویسنده: یاسی سه شنبه 88/4/16 ساعت 8:53 صبح

     

    در مکتب فاطمه علیها السلام

    یا زینب کبری
    حضرت زینب علیها السلام بعد از جدایی از بزرگترین حامی خاندان رسالت، در کنار مادر خود که بدنبال ارتحال جانسوز پدر و مصیبت‏های بعد از آن در بستر بیماری افتاده بود، قرار گرفت .

    وی علاوه بر پرستاری از مادر، شاهد ناجوانمردانه‏ترین حوادث تاریخ نیز بود. او یکی از کسانی است که مادرش را در ایراد خطبه دفاعیه در مسجد مدینه همراهی کرده است و از آن درس‏ها آموخته، تجربه‏ها اندوخته و در سینه سوخته‏اش همچون امانتی گرانبها و میراثی جاویدان برای نسل‏های آینده به یادگار گذاشته است . عده‏ای از تاریخ نگاران و محدثین نامدار، سند خطبه فدک را از این بانوی بزرگوار نقل کرده‏اند .

    ابوالفرج اصفهانی در مقاتل الطالبین و در ذیل شرح حال عون بن عبد الله می‏گوید:

    "مادر عون، زینب عقیله، دختر علی بن ابی طالب علیه السلام است، زینب همان بانویی است که ابن عباس خطبه فدک فاطمه علیها السلام را از او روایت کرده است."

    ابن عباس در آغاز نقل خطبه می‏گوید:

    "این خطبه را عقیله ما، زینب دختر علی علیه السلام برای ما روایت کرد . همچنین شیخ صدوق در «علل الشرایع‏» و «من لا یحضره الفقیه‏»، شیخ حر عاملی در وسایل الشیعة، طبرسی در احتجاج و علامه مجلسی در بحار الانوار، در ردیف عالمانی هستند که خطبه فدک را از حضرت زینب علیها السلام نقل کرده‏اند."

    بنابر این حضرت زینب در حدود 6 سالگی، شایستگی حفظ خطبه استدلالی، عمیق و جامع مادرش فاطمه زهرا علیها السلام را داشته است و این نشانه بارزی از رشد فکری و بلوغ اندیشه و تعقل دختری است که در دامان عصمت و طهارت پرورش یافته است . زینب کبری علیها السلام در آن سنین نه تنها به محتوای خطبه توجه کرد، بلکه تمام حرکات و سکنات مادر را در آن لحظات بحرانی برای الگو سازی نسل آینده به سینه تاریخ سپرد . در متن روایت آمده است: عن زید بن علی علیه السلام عن عمته زینب اخت الحسین علیه السلام قالت: لما بلغ فاطمة علیها السلام اجماع ابی بکر علی منعها فدک، لاثت‏خمارها وخرجت فی حشرة نسائها ولمة من قومها وتجر اذراعها، ما تخرم من مشیة رسول الله صلی الله علیه و آله شیئا حتی وقفت علی ابی بکر . . *

    زید بن علی از عمه‏اش زینب، خواهر امام حسین علیه السلام نقل می‏کند که فرمود:

    "هنگامی که به مادرم فاطمه علیها السلام خبر رسید که ابوبکر قصد دارد او را [از ارث پدری محروم نماید] و از فدک منع کند، آن حضرت مقنعه‏اش را بر سر پیچید و در میان بانوان و گروهی از قومش خارج شد، در حالی که دست‏هایش را می‏کشید، چیزی از راه رفتن رسول خدا صلی الله علیه و آله کم نگذاشت تا در مقابل ابی‏بکر ایستاد . . . .»

     

    پی نوشت:
    مواقف الشیعة، ج‏1، ص‏480; دلائل الامامه، ص‏31; بلاغات النسأ، ص‏26 .

     

    --------------------------------------------------------------------------------


    منبع:

    پاک‏نیا، عبد الکریم، مجله‌ی مبلغان ،مرداد 1381، شماره 31


        نظرات دیگران ( )

  • راز یک رؤیا
    نویسنده: یاسی سه شنبه 88/4/16 ساعت 8:51 صبح

    راز یک رؤیا

    یا زینب کبری
    هنوز پنج‏سال از تولد زینب علیها السلام نگذشته بود که هنگامه رحلت پدر بزرگ گرامی‌اش رسول الله صلی الله علیه و آله فرا رسید. در یکی از آن روزهای غمبار و حادثه ساز بود که زینب علیها السلام صبح زود برای تعبیر رؤیایی که شب قبل با دیدن آن پریشان شده و روحش ر آزار می‏داد به کنار بستر جدش رسول اکرم صلی الله علیه و آله شتافته و عرضه داشت: ای جد بزرگوار! خواب دیدم که در اثر وزش تند بادی، هوا تاریک شد و من از وحشت آن در پشت درخت‏بزرگی پناه گرفتم، که ناگهان آن درخت عظیم در اثر فشار باد از جای کنده شد . خود را به درخت دیگر رساندم که شاخه همان درخت‏بود، اما تند باد سخت آن را نیز از جای برکنده و با خود برد . پس از آن به شاخه‏ای دیگر از آن درخت پناه بردم، آن هم شکست . آنگاه خود را به دو شاخه باقیمانده رساندم، اما آن‏ها نیز یکی بعد از دیگری در مقابل وزش توفان از من جدا شدند و من از شدت اضطراب از خواب بیدار شدم .

    با شنیدن سخنان دختر 5 ساله، اشک در چشمان پیامبر حلقه زد و فرمود: دخترم! اما آن درخت‏بزرگ من هستم که از میان شما می‏روم و شاخه اول آن مادرت فاطمه علیها السلام است . شاخه دوم پدرت علی علیه السلام و دوتای دیگر برادرانت‏حسن و حسین علیهما السلام هستند که با رفتن آن‏ها جهان تیره و تار می‏گردد *

     

    پی نوشت:
    زینب الکبری، ص‏34 .

     

    --------------------------------------------------------------------------------


    منبع:

    پاک‏نیا، عبد الکریم، مجله‌ی مبلغان ،مرداد 1381، شماره 31


        نظرات دیگران ( )

  • کودک بلند نظر
    نویسنده: یاسی سه شنبه 88/4/16 ساعت 8:49 صبح

    کودک بلند نظر

    یا زینب


    بطور کلی از دوران کودکی هر فرد تا حدودی می‏توان استعداد و لیاقت ذاتی او را شناخت . همچنانکه شاعر عرب می‏گوید:

    فی المهد ینطق عن سعادة جده

    اثر النجابة فیه خیر مسدد

    «در گهواره از موقعیت والای خود در آینده خبر می‏دهد . وجود نشانه‏های نجابت [و بزرگی] در آن طفل، بهترین دلیل منطقی [بر آینده درخشان او] می‏باشد .»

    دختر والامقام علی علیه السلام نیز از همان دوران کودکی شخصیت معنوی، عرفانی خود را در گفتار و رفتار خویش نشان می‏داد . داستان زیر نشانگر این حقیقت است:

    روزی حضرت علی علیه السلام زینب کبری علیها السلام را که دختر خردسالی بود در آغوش خود نشانده و نوازش کرد . آن حضرت به وی فرمود: دخترم! بگو «یکی‏» . زینب علیها السلام گفت: «یکی‏» . سپس پدر گفت: دخترم! بگو: «دو تا» . زینب سخنی نگفت . علی علیه السلام فرمود: چرا سخن نمی‏گویی؟ زینب علیها السلام گفت: بابا! زبانی که به گفتن «یک‏» آغاز سخن کرد، چگونه «دو تا» بگوید؟! علی علیه السلام دخترک با معرفت‏خود را به سینه چسبانیده و او را غرق بوسه ساخت (2) .

    و بدین ترتیب دختر خردسال به حاضرین فهماند کسی که لب به توحید گشوده و به یگانگی پروردگار شهادت داده است، دیگر نباید برای او شریکی قائل شود . همچنین از این روایت معلوم می‏شود که علی علیه السلام، آن مربی کامل بشریت، در تربیت فرزندان خویش از روش‏های کار آمد تربیتی بهره می‏گرفت . او در فرصت‏های مناسب و با شیوه‏های متنوع به پیروان خویش می‏آموخت که مهمترین نیاز کودک، رفع نیاز عاطفی است . محبت، نوازش و احترام به شخصیت کودک، نگرانی‏ها، افسردگی‏ها و مشکلات روحی و روانی وی را از میان برده و آنان را به زندگی آینده امیدوار می‏سازد . امیر مؤمنان علیه السلام با فرزندان خود ارتباط عاطفی وکلامی برقرار کرده، حرف دل آنان را شنیده و برای سخنانشان ارزش قائل می‏شد و به این وسیله روحیه اعتماد به نفس و عزت را در وجود آنان پرورش می‏داد .

    روایتی دیگر در این زمینه نقل شده است که هم نشانگر شیوه تربیتی علی علیه السلام در پرورش کودک و هم شاهدی بر کمالات والای حضرت زینب علیها السلام می‏باشد .

    میرزا محمد تقی سپهر در «الطراز المذهب‏» می‏نویسد: "در دوران کودکی حضرت زینب علیها السلام، پدر بزرگوارش در کنار او بود و ضمن نوازش و بذل گرمترین عواطف خود، با وی سخن می‏گفت . زینب علیها السلام، دختر خردسال علی علیه السلام از وی پرسید: پدر جان! آیا مرا دوست داری؟ فرمود: آری دخترم . زینب علیها السلام طبق آموخته‏های خویش از مکتب علوی علیه السلام گفت: ای پدر! دو دوستی در یک دل جمع نمی‏شود، مگر اینکه دوستی دیگران نیز در جهت دوستی خدا و برای خدا باشد" .

     

    منبع:
    پاک‏نیا، عبد الکریم، مجله‌ی مبلغان ،مرداد 1381، شماره 31


        نظرات دیگران ( )

  • خطبه های نور
    نویسنده: یاسی یکشنبه 88/3/31 ساعت 7:25 عصر

    خطبه های نور

    حضرت آیت الله خامنه ای

    جمعه گذشته (29/3/1388) شاهد خطبه‌های نماز جمعه به امامت حضرت آیت الله خامنه‌ای بودیم. برای بسیاری از مردم بویژه مومنان این تشویش درون سینه ها و این اندیشه در سرها جاری بود که رهبر معظم انقلاب با توجه به اتفاقات اخیر یک ماه گذشته چه سخنانی بر زبان جاری خواهند ساخت، چگونه به داوری میان مسائل و افراد خواهند پرداخت و چگونه درباره جریانات و مطالباتشان حکم می کند.اکنون که خطبه های نورانی و آرام بخش از زلال زبان ایشان برجان  تشنه کامان  ولایت جاری شده و همگی بار دیگر به ساحل امن ایمان بار یافتند، این سوال بروز می کند که آیا سخنان ایشان با معیار های دینی هماهنگی دارد؟ تلاش ما در این نوشتار ارائه معیارهای قرآنی صدور حکم است.

    اگر بخواهیم کیفیت صدورحکم توسط رهبر اسلامی را از زبان خداوند بشنویم باید به تحلیل آیات 44تا 50 سوره مائده بپردازیم.

    1-جوانب گوناگون حکم خدا [آیات 44تا 47]

    شایان توجه اینکه در این آیات افرادی که به آنچه خداوند نازل کرده "حکم" نکنند "کافر"،"ظالم" و"فاسق" گفته شده است. علت این تعابیر سه گانه را می توان به سه جنبه در هر حکم نسبت داد:

    الف-هر حکمی به قانون گذار (خداوند) منتهی می‌شود.

    ب-هر حکمی دارای مجری (حاکم و قاضی) است.

    ج-محکوم یا کسانی که حکم درباره آنان اجرا می‌شود.

    حال کسی که بر خلاف حکم خداوند داوری کند از یک سو قانون خدا را زیر پا گذاشته و کفر ورزیده است و ازسوی دیگر به بندگان خدا ظلم و ستم کرده و در نتیجه از مسئولیت الهی خویش خارج شده و فاسق گردیده است. زیرا فسق به معنای بیرون رفتن از مرز بندگی است

    حاکم اسلامی کسی است که حق را به خوبی شناخته و در اجرای حکم اسلامی تحت تاثیر میل و رضایت و مصلحت دیگران قرار نمی گیرد

    2-آیه  48: وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ عَمَّا جَاءکَ مِنَ الْحَقِّ لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجًا وَلَوْ شَاء اللّهُ لَجَعَلَکُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَـکِن لِّیَبْلُوَکُمْ فِی مَآ آتَاکُم فَاسْتَبِقُوا الخَیْرَاتِ إِلَى الله مَرْجِعُکُمْ جَمِیعًا فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ

    ما این کتاب [قرآن‏] را به حقّ به سوى تو فرو فرستادیم، در حالى که تصدیق‏کننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن، و از هواهایشان [با دور شدن‏] از حقّى که به سوى تو آمده، پیروى مکن. براى هر یک از شما [امّتها] شریعت و راه روشنى قرار داده‏ایم. و اگر خدا مى‏خواست شما را یک امّت قرار مى‏داد، ولى [خواست‏] تا شما را در آنچه به شما داده است بیازماید. پس در کارهاى نیک بر یکدیگر سبقت گیرید. بازگشت [همه‏] شما به سوى خداست آن گاه در باره آنچه در آن اختلاف مى‏کردید آگاهتان خواهد کرد.

    الف-با توجه به آیه وظیفه حاکم اسلامی حکم کردن میان مردم بر اساس خواست خداست.

    ب-در این راه حاکم اسلامی  نباید برای رضایت، دلخوشی و مصلحت گروهی حق الهی را زیر پا بگذارد.

    ج-وظیفه مومنان نیز پذیرش حکم الهی و سبقت گرفتن در خیرات و خوبیهاست زیرا بازگشت همه بسوی اوست که ازهر آنچه اختلاف داریم آگاه است.

     

    3-آیه 49 :وَأَنِ احْکُم بَیْنَهُم بِمَآ أَنزَلَ اللّهُ وَلاَ تَتَّبِعْ أَهْوَاءهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَن یَفْتِنُوکَ عَن بَعْضِ مَا أَنزَلَ اللّهُ إِلَیْکَ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَاعْلَمْ أَنَّمَا یُرِیدُ اللّهُ أَن یُصِیبَهُم بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ  

    و (تو را وحى کردیم به) اینکه در میان آنان طبق آنچه خدا نازل کرده داورى کن، و از هوس‏هاى آنها پیروى مکن و از آنان بر حذر باش که مبادا تو را از برخى از آنچه خدا به سوى تو نازل نموده منحرف سازند. پس اگر (از داورى تو) روى گردانند بدان که خدا اراده کرده آنها را به کیفر برخى از گناهانشان گرفتار نماید، و البته بسیارى از مردم فاسق و خارج از طاعت خدایند

     این آیه نیز به نوعی تاکید و تکرار مفاد آیه پیشین می باشد.زیرا خداوند به پیامبر و (هر حاکم اسلا می )هشدار می دهد 

    که از خواسته های بیجا پیروی نکن چون تورااز وحی الهی دور می سازد.علاوه بر این خداوند بادرک سختی و صعوبت این کار به رسولش (حاکم اسلامی)دلگرمی میدهد که اگر مردم حک تورا نپذیرفتند محزون نباش زیرا این رویگردانی از حق نتیجه گناهانشان است که دامنگیرشان شده است.

    ما این کتاب را به حقّ به سوى تو فرو فرستادیم، در حالى که تصدیق ‏کننده کتابهاى پیشین و حاکم بر آنهاست. پس میان آنان بر وفق آنچه خدا نازل کرده حکم کن

    4-أَفَحُکْمَ الْجَاهِلِیَّةِ یَبْغُونَ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللّهِ حُکْمًا لِّقَوْمٍ یُوقِنُونَ پس آیا داورى دوران جاهلیت را مى‏خواهند؟! و داورى چه کسى از داورى خدا بهتر است براى آنان که یقین (به مبدأ و معاد) دارند؟

    این آیه با لحنی توبیخ آمیز کسانیکه خواسته های نابجا از رهبر اسلامی دارند را با واژه جاهلان مدرن مورد خطاب قرار می دهد.شاید برای شما کاربران گرامی واژه "طلب جاهلانه " و "جاهلیت مدرن" و نسبت دادن آن به مردم سخنی سخت و دشوار باشد. اما معنای جاهلیت را از زبان امام صادق (علیه السلام) می شنویم:

    حکم دو نوع است،حکم خدا و حکم جاهلیت. پس هر کسی حکم خدا را رها کند به حکم جاهلیت تن داده است.(1)

     

    جمع بندی و نتیجه گیری: حاکم اسلامی کسی است که حق را به خوبی شناخته و در اجرای حکم اسلامی تحت تاثیر میل و رضایت و مصلحت دیگران قرار نمی گیرد.

    ولی فقیه یعنی قرآن مجسم در متن جامعه، روز جمعه، ما تک تک آیات قرآن کریم را در قامت رهبر معظم خویش مشاهده کردیم. چه خوش گفته‌اند انسان کامل جلوه تام قرآن است.


    1- المیزان،ج5،ص364،374

    گروه دین و اندیشه تبیان_رضا سلطانی


        نظرات دیگران ( )

  • چرا حق ما را نمی دهید؟
    نویسنده: یاسی یکشنبه 88/3/31 ساعت 7:25 عصر

    چرا حق ما را نمی دهید؟

    تصویر سوال ویژه شب های قدر

    ستایشگران فاطمه 9

     

    اشاره:<\/h2>

    حضرت صدیقه طاهره، دخت پیامبر اکرم  صلی‌الله‌علیه‌و‌آله ستایشگران بی شمار دارد و از فضایل، مناقب و مقامات عالیه او ستایش های فراوانی شده است. دوست و دشمن، به کمال و عظمت او اعترافات کرده و جلالت شأن وی را ستوده‌اند. در این مجموعه قصد آن داریم تا ستایشها و ستایشگران بانوی آب و آیینه را به منظر چشم شما آوریم.

     

    امام موسی بن جعفر در ستایش فاطمه علیهما السلام<\/h3>

    امام هفتم، حضرت موسی بن جعفر علیه السلام درباره‌ی حضرت زهرای طاهره سلام الله علیها سخنانی دارند و جدّه‌ی گرامی خود را توصیف و ستایش نموده و گاهی در اثابت مظلومیت آن مکرمه و اموال به تاراج رفته و غصب شده ایشان احتجاج کرده‌اند. اینک به این موارد توجه کنیم:

     

    1- شیخ کلینی رضوان الله علیه از حضرت علی بن جعفر فرزند امام صادق علیه السلام نقل می‌کند: حضرت ابوالحسن – موسی بن جعفر – علیه السلام فرمود: «اِنَّ فاطِمَةَ عَلیهَا السَلامُ صِدّیقَةٌ شَهیدةٌ وَ اَنَّ بَناتَ الانبیاءِ لا یَطمَثن  ؛ به تحقیق فاطمه سلام الله علیها صدیقه و شهیده بود و به راستی که دختران انبیا به عادت زنانه مبتلا نمی‌شوند»

    امام کاظم علیه السلام در این کلام مبارک، سه مطلب درباره‌ی حضرت فاطمه علیه السلام ذکر کرده اند:

    الف. او صدیقه بود؛ در صدق و راستگویی و در تصدیق حقایق غیبی و معارف آسمانی به مرتبه‌ی اعلا رسیده بود. علامه مجلسی در تفسیر واژه‌ی «صدّیقه» می‌فرماید: یعنی او نسبت به همه‌ی معارفی که پدرش آورده بود کثیرالتصدیق و نیز در تمامی گفته هایش صادق بود و سخنانش را با افعالش تصدیق می‌کرد و این همان معنای عصمت است و در عصمت و پاکی او شک و تردیدی نیست.

    نخستین کسی که جرأت غصب کردن فدک را به خود داد

    و وکـلای حـضـرت فـاطـمـه را بـیـرون کـرد، ابـوبکر بـود

    ب. او شهیده بود؛ فاطمه با مرگ طبیعی از دنیا نرفت بلکه همانند همسر و فرزندانش در راه خدا و برای دفاع از حق به دست جنایت کاران امت، مظلومانه به شهادت رسید. و این مطلبی بود که امامان بزرگوار و فرزندان برومند حضرت صدیقه‌ی طاهره علی رغم اینکه برایشان معلوم و مسلم بود که مادرشان به دست اشقیا، تبه کاران و هیئت حاکمه‌ی آن روز به شهادت رسیده اما حساسیت شدید از آغاز وقوع جریان دلخراش تا پایان خلافت بنی امیه و آل عباس و اهتمامی که آنان بر اخفای قضیه داشتند، مجال بیان این حقیقت را از آن بزرگواران گرفت و نتوانستند این موضوع را آشکارا و بی پرده به صورت مکرر ذکر کنند و اگر شرایط و ظروف خاصی پیش می‌آمد که می‌توانستند این حقیقت را بیان کنند به بیان و شرح آن مبادرت می‌ورزیدند. از جمله حضرت موسی بن جعفر علیه السلام مظلومیت جده‌ی والا مقام خود را بسیار صریح و آشکار، بیان نموده و شهادت او را اعلام می‌نمایند.

     

    فدک

    2-

    همان محدث بزرگ، از علیّ بن اسباط نقل می‌کند که حضرت موسی بن جعفر علیه السلام بر مهدی عبّاسی وارد شد و مشاهده کرد که در حال برگرداندن مظالم و حقوق مردم است. حضرت فرمود: «پس چرا حق شایع شده‌ی ما باز نمی‌گردد؟» عرض کرد: «ای اباالحسن! چه حقی؟ چه مظلمه‌ای؟»

    فرمود: زمانی که خدای تبارک و تعالی فدک و آنچه در آن نواحی بود را بدون جنگ و لشکرکشی فتح فرمود، این آیه را نازل کرد: «و آتِ ذَاالقُربَی حَقَّهُ ؛ حق ذوی القربی را به او بده».

    پیامبر از جبرئیل پرسیدند: «مقصود از ذوی القربی چه کسانی هستند؟».خداوند به پیامبر وحی فرستاد که  فدک را به فاطمه بده. پیامبر، حضرت فاطمه را طلبید و به او فرمود: «خداوند به من امر فرموده که فدک را به تو بدهم.» عرض کرد: «من این را از خداوند و از شما پذیرفته و قبول کردم.» پس در طول حیات پیامبر وکلای فاطمه همواره در آن بودند. چون ابوبکر به خلافت رسید، وکلای فاطمه را از آنجا بیرون کرد حضرت فاطمه به نزد ابوبکر آمد و از وی خواست که فدک را به وی برگرداند. او گفت: «شاهدی بیاور که برای تو شهادت دهد، هر کس که باشد.» حضرت زهرا، امیرالمؤمنین و ام ایمن را آورد و آن دو شهادت دادند. ابوبکر نامه نوشت که متعرض فاطمه نشوند. فاطمه سلام الله علیها نامه را برداشت و بیرون آمد. عمر از راه رسیده و گفت: «ای دختر محمد! این چیست که همراه تو است؟» فرمود: «نامه‌ای است که ابوبکر برای من نوشته است.» عمر گفت: «به من نشان بده.» حضرت زهرا امتناع فرمود. او نامه و نوشته را به شدت از دست فاطمه کشید، در آن نظر افکند و آب دهان بر آن ریخت و نوشته را محو کرد؛ سپس آن را پاره کرد و گفت: «این چیزی است که پدرت با لشکر و حمله به دست نیاورده پس در گردن ما ریسمان بینداز.» 

    او نسبت به همه‌ی معارفی که پدرش آورده بود کثیرالتصدیق و نیز در تمامی

    گفته‌هایش صادق بود و سخنانش را با افعالش تصدیق می‌کرد و این همان

    معـنای عصـمت است و در عصـمت و پاکـی او شک و تردیـدی نیـست

    خلیفه عباسی گفت: «حد آن را برای من بیان کن.» فرمود: «یک حد آن کوه اُحُد است، حد دیگر آن، عریش مصر است، حد سومش سیف البحر و حد دیگر آن، دومة الجندل می‌باشد.»

    خلیفه گفت: «همه‌ی اینها؟!»فرمود: «آری! همه‌ی اینها.» خلیفه گفت: «خیلی زیاد است و من در آن نظر می‌کنم!»

     

    این جریان حاوی نکاتی است که از زبان مبارک حضرت موسی بن جعفر در مورد حضرت صدیقه‌ی طاهره بیان شده و مشتمل بر ستایش آن معظمه و مقام والای اوست چنان که بُعد مظلومیت آن بانوی یگانه را نیز تبیین می‌کند.

    آیه‌ی «ذوی القربی» را با آنچه در حول و حوش آن نقل فرمود بر فاطمه‌ی زهرا تطبیق کرد تصریح فرمود که خداوند به پیامبر امر نمود که فدک را به فاطمه بدهد و ایشان اطاعت نمود. وکلای فاطمه مدتها در آن بودند، فعالیت می‌کردند و مانع و حاجبی نبود. نخستین کسی که جرأت غصب کردن آن را به خود داد و وکلای حضرت فاطمه را بیرون کرد، ابوبکر بود.

    این مطلب را نیز تصریح می‌کنند که فاطمه در برابر ابوبکر کرد. حق به او داده شد اما آن ظالم دوم از راه رسید و آن صحنه را به وجود آورد، نامه را پاره کرد و این جسارت بزرگ را در حق فاطمه سلام الله علیا روا نمود.

     

    غصب فدک

     

     

    آیت الله کریمی جهرمی

    تنظیم برای تبیان: گروه دین و اندیشه – حسین عسگری


    1 - کافی، ج 1، ص 458.

    2 - شاید مقصود این باشد که اگر فدک به دست تو افتد، بند در گردن ما می کنی و ما را به عبودیت خود می کشی.

    3 - کافی، ج 1، ص 543،ح 5.


        نظرات دیگران ( )

  • خدا لطیف است یعنی چه؟
    نویسنده: یاسی یکشنبه 88/3/31 ساعت 7:23 عصر

    خدا لطیف است یعنی چه؟<\/h1>
    معاد

    خدای سبحان، همه‌ی‌ دنیا را بهره‌‌ اندک ‌یا ما‌یه‌ی‌ فر‌یب و بی ارزش می‎داند: "متاع الدنیا قلیل"(1)، "و ما الحیوة الدنیا الا متاع الغرور"(2)؛ اما حکمت را خیر کثیر می‌داند و می‎فرما‌ید: "‌یؤتی الحکمة من ‌یشاء و من ‌یؤت الحکمة فقد اوتی خیراً کثیراً"(3)؛ خدا هر کس را که شا‌یسته بداند، به او حکمت عطا می‎کند و هر کس از حکمت برخوردار شد، از خیر کثیر برخوردار است. البته مشیت خدای حکیم، حکیمانه است و هیچ گونه گزاف ‌یا بیهودگی در آن راه ندارد؛ نه فرد شا‌یسته‎ای محروم می‌گردد و نه نالا‌یقی بهره‎مند می‎شود.

    باید توجه داشت که نه حکمت در فرهنگ قرآن همان حکمت مصطلح در علوم عقلی است، نه فقه در قرآن به معنای اصطلاحی آن است. بلکه می‎توان حکیم مصطلح را فقیه قرآنی دانست، چنانکه فقیه قرآنی را می‌توان حکیم مصطلح نامید. حکمت همان شناخت تحقیقی است که با تقلید سنتی ناسازگار است و لقمان حکیم، به تعلیم الهی، به فرزندش چنین درس حکمتی می‌آموزد.

    هر کس شکر کرد، برای خود شکر کرد. خداوند از شکر شاکران بی نیاز است و هر کس کفر ورز‌ید، به ضرر خود کفر ورز‌ید، ز‌یرا هم اصل عمل زنده است و از بین نمی‎رود و هم به عامل خود مرتبط است و او را رها نمی‌کند.

    خدای سبحان درباره‌ی‌ حکمت‎هایی که به لقمان آموخت می‎فرماید: "و لقد اتینا لقمان الحکمة أن اشکر لله و من یشکر فإنّما یشکر لنفسه و من کفر فإنّ الله غنیٌ حمید"(4)؛ هر کس شکر کرد، برای خود شکر کرد. خداوند از شکر شاکران بی نیاز است و هر کس کفر ورز‌ید، به ضرر خود کفر ورز‌ید، ز‌یرا هم اصل عمل زنده است و از بین نمی‎رود و هم به عامل خود مرتبط است و او را رها نمی‌کند.

    جمله‌ "ان الله غنیٌ حمیدٌ"(5)، برهانی بر هر دو مدعاست، ز‌یرا نه شکر شاکر به ‌خدا نفع می‎رساند و نه کفر کافر به او آسیب می‎رساند. ا‌ین انسان است که با شکر، به سود خود اقدام می‎کند و ‌یا با کفر، به ز‌یان خود قدم بر‌می‌دارد. به هر تقدیر، انسان‎ها شاکر باشند یا کافر، خداوند ذاتاً محمود است، ز‌یرا حمد هر ‌حامدی در برابر نعمت است و همه‌‌ نعمت‎ها نیز از آن خداست.

    استاد علامه طباطبا‌یی(رضوان الله علیه) می‎گوید:

    جهت ا‌ین که از شکر با فعل مضارع، ولی از کفر به فعل ماضی تعبیر شده، ا‌ین است که در شکر استمرار لازم است و انسان با‌ید همواره شاکر باشد. اما کسی که کافر شد، همه‌‌ اعمالش حبط و نابود است و کفرِ ‌یک لحظه برای انهدام همه کارهای خیر وی کافی است. (6)

    شایسته است دقت شود که ا‌ین مطلب ارتباطی با حبط و تکفیر ندارد، چون آنچه در اینجا مطرح است سپاس و ناسپاسی در‌ برابر مطلق کار خیر و عمل شرّ است، نه این که منظور، در خصوص کفر و ارتداد عقیدتی باشد.

    نکته‌ دیگر این که شکر حق، عبارت است از معرفت حق، خضوع در برابر او و عبادت در پیشگاه وی. شناخت اسماء و اوصاف خدای سبحان، که ربوبیت و معبود‌یت از آن جمله است، شناخت ضرورت عبادت در برابر او را به دنبال دارد و این همان حکمت است.

    لقمان فرزندش را چنین موعظه می‎کند:

    شرک نورز، ز‌یرا شرک ظلم بزرگی است. درکات ظلم در مقابل درجات قسط و عدل است. پس اگر عدلی برتر‌ین عدل‎ها بـود؛ ظلم مقـابل آن نیز بدتر‌ین ظلم‎ها خـواهد بود.

    ‌یکی د‌یگر از حکمت‎ها‌یی که خداوند از سر‌چشمه‌‌ قلب لقمان بر زبان او جاری کرد و درباره‌‌ مبدأ و توحید اوست ا‌ین است: "و اذ قال لقمان لابنه و هو ‌یعظه ‌یا بنی لاتشرک بالله ان الشـرک لظلم عظ‌یم."(7) موعظـه عبارت از "جـذب الخلق الی الحق" است. لقمان فرزندش را چنین موعظه می‎کند:

    شرک نورز، ز‌یرا شرک ظلم بزرگی است. درکات ظلم در مقابل درجات قسط و عدل است. پس اگر عدلی برتر‌ین عدل‎ها بـود؛ ظلم مقـابل آن نیز بدتر‌ین ظلم‎ها خـواهد بود و چـون خداوند برتر‌ین مـوجودهاست، امتثال امر و ادای حق وی به صورت توحید، مهمتر‌ین عدل و انکار حق او به صورت عصیان و شرک، بدتر‌ین ظلم است.

    در ادامه‌‌ آیات مزبور، خداوند در مطلبی جداگانه که سخن لقمان نیست ولی با تعلیم حکیمانه‌‌ او مناسب است، سفارش به تکریم پدر و مادر، به و‌یژه مادر کرده می‎فرماید: اگر آنان شما را بر‌ جهان‎بینی الحادی امر ‌کردند، هرگز اطاعتشان نکنید، ولی رفتار ‌شما با آنان در مسا‌یل دنیا‌یی و مادی به نیکی انجام پذ‌یرد.

    لقمان، پس از بیان حکمت توحیدی، درباره‌‌ معاد می‎گو‌ید: "‌یا بنی انها ان تک مثقال حبة من خردل فتکن فی صخرة او فی السموات او فی الارض ‌یأت بها الله ان الله لط‌یفٌ خبیرٌ"(8)؛ خدای سبحان همانگونه که از اوصاف نفسانی و نهانی، اگرچه به اندازه‌ی‌ خَرْدَلی ضعیف و ر‌یز باشد، آگاه است، از آن خصلت و صفت و از اعمال بسیار ضعیف و ر‌یز شما، حتّی اگر در دل سنگ ‌یا در دورتر‌ین کرانه‎های آسمان و ‌یا در دل زمین محجوب و پوشیده باشد، با ‌خبر است.

    ر‌یزی، تار‌یکی، حجاب و دوری، هیچ یک، مانع علم خدا به آن و احضار وی در هنگام بررسی نخواهد بود، زیرا خدا، محیط بر همه چیز است. پس ا‌ین معادشناسی هم به آن مبدأشناسی بر‌می‎گردد.

    آنگاه فرمود: "إنّ الله لطیف خبیر". لطافت به معنای منزه بودن از آلودگی مادی است. معنای لط‌یف بودن خداوند ا‌ین است که ر‌یزبین و ظر‌یف‌نگر است و ظر‌یف‎ها و ر‌یزها را خلق می‎کند. او همانگونه که صخره را آفر‌ید، ذره‌ی‌ ر‌یز و نهفته در دل سنگ را هم آفر‌ید. بنابر این از درون سنگ هم با خبر است. او زمین و آسمان را خلق کرد، پس از درون زمین و کرانه‎های آسمان با خبر است. او چون خبیر است به همه‌‌ جزئیات آگاهی دارد.


    پی‎نوشت‎ها:

    1- سوره‌ی‌ نساء، آیه‌ی‌ 77.

    2- سوره‌ی‌ آل عمران، آیه‌ی‌ 185.

    3- سوره‌ی‌ بقره، آیه‌ی‌ 269.

    4- سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 12.

    5- همان.

    6- المیزان، ج16، ص215.

    7- سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 13.

    8- سوره‌ی‌ لقمان، آیه‌ی‌ 16.

    برگرفته از سیره پیامبران در قرآن، آیة الله جوادی آملی .

    تنظیم گروه دین و اندیشه تبیان، ویرایش هدهدی .


        نظرات دیگران ( )

  • راه باز شدن چشم بصیرت!
    نویسنده: یاسی یکشنبه 88/3/31 ساعت 7:22 عصر

    راه باز شدن چشم بصیرت!

    چشم

    آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى - قسمت دوم

    اشاره<\/h2>

    ذکر و یاد خدا آثار سازنده روحى و اخلاقى فراوانى دارد که یاد متقابل خدا از بنده، روشنى دل، آرامش قلب، ترس از(نافرمانى) خدا، بصیرت و شناخت شیطان، بخشش گناهان، و علم و حکمت از جمله آنهاست.

    یکى از زیباترین جلوه هاى ارتباط عاشقانه با خدا و اساسى‏ترین راه‏هاى سیر و سلوک، ذکر است؛ یعنى مترنم بودن زبان و قلب انسان به اسمإ حسناى الهى و شاداب نگه داشتن گل روح در زیر باران یاد حق.

    ذکر خدا ارتباط معنوى عبد سالک با رب مالک است و این انسان است که نباید خود را وقف زندگى مادى کند و مقصد را در خود و دنیاى خود محدود سازد، بلکه باید خود را براى سفر پر فراز و نشیب ابدیت آماده و مهیا کند.

    ذکر خداوند آثار و ثمرات اعجاب‏آور و با شکوهى دارد که هریک از آنها در سازندگى روحى و اخلاقى انسان تإثیر به سزایى دارد. عمده‏ترین این آثار و ثمرات به شرح زیر است:

     

    آنچه گذشت:

    4. خشیت و ترس از خدا<\/h2>

    از جمله آثار یاد خدا براى مومنان، خداترسى و خشیت مى‏باشد. قرآن در این زمینه مى‏فرماید: «انما المومنون الذین اذا ذکر الله و جلت قلوبهم.... [1] تنها مومنان هستند که هرگاه یادخدا به میان آید، دل‏هایشان ترسان شود». که این ترس از درک عظمت و علم ایشان سرچشمه مى‏گیرد؛ لذا خداوند در قرآن تنها عالمان را متصف به خشیت مى‏داند و در سایه خشیت از خداوند است که انسان از ارتکاب معاصى اجتناب مى‏ورزد.

    ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و اندیشه مى‏شود

    5. بصیرت یافتن و شناخت شیطان

    یکى از عوامل اصلى سقوط انسان و سیه‏روزى او، افتادن به دامهاى ناپیداى شیطان است و ذکر حق به انسان بصیرتى مى‏دهد که وسوسه‏هاى پنهان و دام‏هاى ناپیداى شیطان را به سهولت بشناسد و در دام او نیفتد: «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذا هم مبصرون. [2] اهل تقوا آن هنگام که دچار وسوسه گروهى از شیاطین شوند به یاد خدا مى‏افتند و در آن وقت است که بینا مى‏گردند».

    اى بندگان من که با ارتکاب گناه بر خود زیاده‌روى نمودید از رحمت خدا نومید نباشید

    6. بخشش گناهان<\/h2>

    از آثار و ثمرات اخروى یاد خداوند، مغفرت الهى مى‏باشد که شامل حال یادکنندگان خدا مى‏گردد و اضافه بر آن، خداوند وعده اجر و پاداش بزرگ نیز به ایشان داده است. قرآن مجید در این باره مى‏فرماید: «... و الذاکرین الله کثیرا و الذاکرات اعد الله لهم مغفره و اجرا عظیما. [3] مردان و زنانى که بسیار یاد خدا کنند، خداى متعال براى آنان آمرزش و پاداش بزرگ آماده نموده است».

    انسان مومن بر اثر لغزش هایى که در مدت عمر داشته است، در اندوه و نگرانى به سر مى برد و دائم به دنبال انجام کارهایى است که باعث آمرزش گناهان وى گردد، از طرفى خداى غفار، باب توبه و آمرزش خود را بر روى بندگان خود گشوده و فرموده است: «قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا...[4] بگو اى بندگان من که با ارتکاب گناهان بر خود زیاده روى نمودید از رحمت خداوند نومید نباشید؛ زیرا خداوند متعال جمیع گناهان را مى‏آمرزد».

    از طرف دیگر؛ خداوند کارها و راه‏هاى متعددى را براى آمرزش بندگان قرار داده است و هرکس با وسیله اى مى‏تواند براى خود آمرزش طلب کند و از آن جمله است ذکر بسیار خداى متعال.

    تنها مومنان هستند که هرگاه یادخدا به میان آید، دل‏هایشان ترسان شود

    7. حکمت و علم<\/h2>

    یکى دیگر از ثمرات ذکر، پختگى عقل و کمال و حکمت است. ذکر باعث فروزان شدن قوه ادراک انسان و جوشش فکر و اندیشه مى‏شود. جان فرد شایستگى این را پیدا مى‏کند که منعکس کننده حقایق غیبى در خود گردد و خداوند به اندیشه و عقل این افراد مدد رساند. این حقیقت را امیرالمومنین علیه السلام صریحا بیان نموده و بزرگانى هم آن را تجربه کرده‏اند. شیخ الرئیس ابن سینا و صدرالمتإلهین تصریح دارند که گاه در یک مسإله علمى و فلسفى به بن‏بست رسیده و قادر به حل آن نبوده‏اند و به ذکر و نماز پرداخته اند و مطلب برایشان آشکار شده است.

    حضرت على علیه السلام مى‏فرماید: «...و ما برح لله - عزت آلاوه- فى البرهه بعد البرهه و فى ازمان الفترات عباد ناجاهم فى فکرهم و کلمهم فى ذات عقولهم فاستصبحوا بنور یقظه فى الابصار و الاسماع و الافئده...». [5] و همواره براى خداى تعالى -که نعمتهایش بزرگ است - در هر برهه‏اى بعد از برهه دیگر و در دوران‏هاى نبودن پیامبران و سستى دین، بندگانى بوده‏اند که خداوند در اندیشه‏هایشان با آنان راز گفته و در عقل‏هایشان با آنان سخن مى گفته است. اینان چراغ هدایت را به روشنایى بیدارى در دیده ها و گوش‏ها و دل‏ها افروختند...».

     

    اشک چشم
    آنچه در شماره‌های آتی خواهید خواند:

     

    قسمت سوم-  آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى: 8. باطن بینى  - 9. افزایش هدایت - 10. عدم از خودبیگانگى - 11. مقبولیت وپذیرش

     

    قسمت چهارم- آثار ذکر در سازندگى روحى و اخلاقى: 12. کنترل قواى فکرى - 13. زدودن غم و اندوه - 14. نجات از غفلت

     


    1. انفال، 2.    -   2. اعراف، 201.     -   3. احزاب، 35.    -    4. زمر، 53.     -    5. نهج‏البلاغه: خطبه 222 / 3 و 4.


        نظرات دیگران ( )

    <      1   2   3   4   5   >>   >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • دلنوشته های یک مستبصر
    کلیپ بسیار زیبایی از خواب مختار راجب به امام حسن
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    السلام علیک یا ام المصائب یا زینب کبری سلام الله علیها
    ویژه نامه شهادت امام حسن مجتبی با بیش از 100 مطلب
    مجموعه مداحی ویژه محرم 88با بیش از 15000لینک مداحی از
    دانلود روضه ونوحه ودعا ویژه شهادت حضرت علی علیه السلام
    ویژه نامه شهادت حضرت علی علیه السلام وشب های قدر
    ویژه نامه ولادت امام حسن مجتبی علیه السلام با بیش از ??? عنوان م
    مجموعه کاملی از مناجات سخنرانی ادعیه و نرم افزار موبایل ویژه ماه
    [عناوین آرشیوشده]